کد مطلب: 86584 تعداد بازدید: ۶۱۴

همایش «فرقه گرایی و جریان‌های انحرافی نوظهور»

سه شنبه ۳ دى ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۰۲:۳۲
معاونت پژوهشی موسسه آموزش عالی حوزوی زینبیه از برگزاری نشست پیش همایش «فرقه گرایی و جریان‌های انحرافی نوظهور»، با موضوع تخصصی « تحلیل و ارزیابی جریان‌های انحرافی نوظهور با تأکید بر جریان تفکر نوین» درمحل موسسه خبر داد.

معاونت پژوهشی موسسه آموزش عالی حوزوی زینبیه از برگزاری نشست پیش همایش «فرقه گرایی و جریان‌های انحرافی نوظهور»، با موضوع تخصصی « تحلیل و ارزیابی جریان‌های انحرافی نوظهور با تأکید بر جریان تفکر نوین» در تاریخ 98/10/3 درمحل موسسه با حضور استاد پژوهشگر،حجه الاسلام و المسلمین حسین عرب خبر داد.

استاد عرب، پژوهشگر حوزه معنویت پژوهی و مطالعات اسلامی مقدمتاً درباره‌ی انفجار معنویت‌گرایی در دنیا بعد از جنگ جهانی دوم و ایجاد بیش از ده هزار جنبش جدید دینی که دارای طیف‌های گسترده‎ای نیز هستند، مطالبی عنوان فرمودند و افزودند در ایران نزدیک 300 عنوان از این جنبش‌ها، شناسایی شده‌اند که البته بعضی از آنها خیلی محدودند و 5 جریان گستردگی بیشتری نسبت به بقیه دارند.

ایشان فرمودند این جریان‌ها دیگر رنگ و بوی ساختار فرقه‌ای ندارد بلکه در بافت های اجتماعی و خدمات فرهنگی خود را معرفی می‌نمایند. چراکه ساختارهای فرقه‌ای دارای سلسه مراتب و مناسک و آئین‌های خاص، رهبر، کتاب مقدس و ... هستند و به زودی شناخته می‌شوند. در حالی‌که در جریان تفکر نوین، القاء اندیشه‌ی خاص، در قالب کلاس‌های موفقیت، ترک اعتیاد، سلامتی و درمان، تندخوانی و حفظ قرآن و گام های به سوی خوشبختی، یوگا، انرژی درمانی و امثال آنها انجام می‌پذیرد. بنابراین غالباً با اسم تفکر نوین بخاطر پوشش هایی که دارد، آشنا نیستیم.

جریان تفکر نوین یا new thought ترکیبی است از باورهای عرفان یهودی(کابالا)، هندوئیسم نوین و مسیحیت متعالی.

یکی از مهم‌ترین آموزه‌های جریان تفکر نوین، قانون جذب است که در قالب مستند راز از سال 2006 در ایران به شدت رواج یافت. در قانون جذب القاء می‌شود که کل زندگی فرد، تجلی افکار اوست و برای داشتن یک چیز باید آنقدر به آن فکر کرد و احساس داشتنِ آن چیز را در خود بوجود آورد که واقعاً در خارج هم محقق شود.

در نقد این عقیده‌ی باطل باید گفت: مکانیسم قانون جذب چگونه است؟ اگر گفته شود که صِرف تصور اهداف و آرزوها باعث خلق آنها می‌شود که باید گفت این ایده کاملاً خرافی و احمقانه است. و اگر گفته شود تصور اهداف و آرزوها باعث می‌شود انگیزه‌ی بیشتری  برای تلاش در فرد پیدا می‌شود، باید گفت این دیگر یک راز نیست.

قائلان به این تفکر غالباً در پاسخ دادن به این سوالات، پاسخ‌های مبهم می‌دهند و بسیاری مسائل را به نیروی کائنات مرتبط می‌دانند.

این تفکر دارای لایه‌های متعدد و پیچیده‌ای است که با کنار زدن لایه‌های سطحی، پرده ازانحرافات آن برداشته می‌شود. بطور مثال از جمله اصول ثابت این تفکر اینست که اگر مثبت فکر کنید، نتیجه هم مثبت خواهد بودو اگر منفی فکر کنید، نتیجه منفی خواهد بود. و گفته می‌شود این همان حسن ظن است که مورد تأکید اسلام هم هست.

در حالیکه در حکمت 114 نهج البلاغه امیرالمومنین می‌فرمایند: اگر بر مردم زمان فساد غالب شود، و کسی گمان خوب ببرد، خود را گول زده است. و طبق این حکمت نباید بطور مطلق حسن ظن داشت و اسلام نمی‌فرماید که همیشه حتی در مواجهه با دشمنان مثبت اندیش باشید.

این مسئله حتی توسط روانشناسان غربی هم تأیید می‌شود. شولتز در کتاب نظریه‌های شخصیت صفحه 453 می‌گوید افرادی که بیش از حد خوش بین هستند، در مواردی، رفتارهای خطرناک خود (مانند مصرف مواد مخدر) را با نوعی غیرواقع بینی توجیه می‌کنند.

در آیات قرآن هم بر این مطلب تأکید شده که« هرکس همواره دنیای زودگذر را بخواهد اینطور نیست که هرچه بخواهد بیابد، بلکه هرچه را ما برای او بخواهیم به سرعت در همین دنیا به او عطا می‌کنیم.»

این تفکر در لایه‌ی دوم می‌گوید وقتی شما به مبارزه با چیزهای منفی فکر می‌کنید، چون به چیز منفی فکر کرده‌اید، نتیجه منفی خواهد بود. مثلاً گفته می‌شود از جملات تأکیدی مثبت بجای منفی، استفاده کنید.

در حوزه‌ی اقتصادی می‌گویند نگو چه کنم تا فقیر نباشم، بگو چه کنم تا ثروتمند باشم. در بحث اجتماعی می‌گوید نباید به مبارزه با مواد مخدر فکر کنید، در بحث سیاسی می‌گوید به مبارزه با تروریسم فکر نکنید. در بحث اخلاقی می‌گوید به مبارزه وتهذیب نفس فکر نکنید. (مورد اخیر، مانند کتاب نیمه تاریک وجود)

ایشان در ادامه افزودند، ارتباط این جریان با سرمایه‌داران بزرگ، ماهیت آنها را بهتر نشان می‌دهد. چراکه اهداف آنها را در تجارت موادمخدر، تروریسم و استعمار سیاسی اجتماعی و... دنبال می‌نماید.

استاد عرب در ادامه افزودند: در این جریان فکری به خلاف تفکر توحیدی، خدا، حاصل افکاری است که در ذهن فرد وجود دارد. بنابراین ساخته‌ی ذهن اوست! این جریان، مفهومی به اسم خدای درون را تعقیب می‌کند.

شبهات و انحرافاتی که توسط این جریان القاء می‌شود، گاهی اوقات در مرز بسیار باریکی با حقیقت قرار دارد. ممکن است این تفکر غلط با  مفهوم (من عرف نفسه فقد عرف ربه) مشتبه گردد، در حالیکه آنها نمی‌گویند خودت را بشناس تا خدایت را بشناسی، بلکه می‌گویند تو خودت خدایی! در نگاه توحیدی ما عبدیم، ولی در این نگاه می‌گوید چه خدایی در درون و ذهن خود بسازیم که به دردمان بخورد! و خدا آنگونه است که تو در ذهنت می‌سازی و باورش می‌کنی! در این جریان، به گوش کردن به ندای درون ( یا ندای قلب) تأکید زیادی می‌شود و تلقین را به جای دعا و بعضاً تناسخ را به جای معاد مطرح می‌کند.

به اعتراف یک نویسنده‌ی آمریکایی، این تفکر، ابزار آمریکا برای تسلط بر کشورهاست و اساتید دانشگاه چین با درک این مسئله، 560 عنوان از کتابهای تفکر نوینی را سوزاندند چراکه معتقد بودند آمریکا با این کتاب‌ها درصدد تغییر حکومت و تسلط برماست.

ایشان در انتها راهکار مقابله با این جریانات انحرافی را روشنگری‌های پیشگیرانه دانستند و وظیفه‌ی طلاب و محققان را در این زمینه بسیار مهم و حیاتی برشمردند.

    2