کد مطلب: 38026 تعداد بازدید: ۷۷۵

دولت چاکر

دوشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۵۴:۳۲
پس از برکناری اسدا... علم، حسنعلی منصور در تاریخ 7 / اسفند / 1342 به نخست وزیری ایران منصوب شد که تصدی این مقام تا روز ترور وی 1 / بهمن / 1343 ادامه یافت.

منصور به دستور محمدرضا پهلوی قصد انجام اصلاحات و تغییراتی را داشت و درصدد ایجاد فضای جدیدی بود ، او تلاش می کرد با روحانیت و شخص آیت ا... خمینی سازش کند و در همین راستا 8 فروردین 1343 ،آیت ا... را از تهران به قم باز گرداند. پساز سخنرانی معروف امام خمینی در چهارم آبان 1343 واعتراض شدید معظم له به تصویب قانون اجازه استفاده مستشاران آمریکایی مقیم ایران از مصونیتها و معافیتهای قرارداد وین ، آیت ا... خمینی دستگیر و در 13 / آبان / 1343 به ترکیه تبعید شد.

دولت منصور با مخالفانی از طیف سیاستمداران و متعصبان راستگرا که انجام هر کاری را منوط به موافقت انگلستان می دانستند و با چپ هائی که در رأس آنها حزب توده بود و با ملی گرایان و با روحانیونی همچون سید مجتبی میر لوحی معروف به نواب صفوی و شخص آیت ا... خمینی مواجه شده بود ولی در این میان ، روحانیت مجموعه ی سر سخت و غیر قابل انعطاف و غیر قابل تطمیع و تهدید بود . جمعکثیری از مردم شیفته ی آیت ا... خمینیو برخی از مذهبیون نیز علاوه بر تکریم و احترام به آیت ا... ،علاقمند به نواب صفوی و مبارزه مسلحانه و عاشق گلوله های آتشینی بودند که از سلاح فدائیان اسلام شلیک و سردمداران رژیم پهلوی را هدف قرار می داد.

شاهمی خواست به هر قیمتی ، شخصآ عصای قدرت و حاکمیت را به دست گیرد. دولتشاهنشاهی پس از ناکامی در سازش با مخالفان و شخص آیت ا... خمینیو تبعید وی از ایران ، روز به روز محیط تنگ و فضای بسته ای را ایجاد می کرد و در نتیجه بخشی از مخالفان در مخالفت های خود با آن دولت سرسختی از خود نشان داده و مقاومت جانانه ای داشتند.

منصورو اعلیحضرت چنین می پنداشتند که با شکستن شاخ آیت ا... بقیه مخالفان حساب کار خود را خواهند کرد و از مخالفت ها کاسته خواهد شد. هرچند موقتآ چنین شد ولی روزی که ( 1 / 11 / 1343 ) پنج گلوله آتشین از تفنگ محمد بخارائی 17 سالهدر بدن منصور جای گرفت و او را راهی بیمارستان و سپس آرامستان نمود و با بازدید بدنی از محمد بخارائی ، از جیب او یک جلد کلام ا... مجیدو یک تصویر از آیت ا... خمینی پیدا شد ، همگان متوجه شدند که آیت ا... نهدر ترکیه ، که کنار  درب ورودی مجلس شورای ملی ، در کمین منصور نشسته و او را از صفحه سیاست حذف می کند. پس از قتل منصور ، هویدا که از دوستان نزدیک وی به شمار می آمد به امر ملوکانه نخست وزیر می شود.

هویدا وزیر دارائی منصور ، فقط یازده ماه سابقه ی وزارت داشت و بالاترین سمت دولتی او قبل از آن تاریخ ، عضویت در هیئت مدیره شرکت نفت بود.

ساواک در گزارش محرمانه ای می نویسد:

بعداز ترور حسنعلی منصور ، هویدا نخست وزیر شد ، هویدا اصلا برای کارهای مملکت نقشه ای ندارد... هویدادر حزب و فراکسیون پارلمانی اظهار عقیده نمی کند و برای همه روشن است که شاه مملکت را اداره می کند.

بودو نبود هویدا تأثیری در کار مملکت ندارد.

باوجود آدم های با شخصیت و سیاستمداران پخته و کار کشته چرا فردی بی سابقه و به اعتراف ساواک"بی نقشه" و بدون برنامه و فقط با یازده ماه دوره ی وزارت به نخست وزیری انتخاب می شود؟؟

هویدابه قدری کوچک و نامناسب این مقام بود که او را نخست وزیر موقت و یا"محلل" تلقیمی کردند.

پس رمزو راز این انتخاب چه بود؟؟

عوامل انتخاب وی همان عوامل انتخاب منصور بود. فرح دیبا در خاطرات خود آورده است : محمدرضاکه پس از مرگ منصور به دنبال یافتن جانشینی برای او بود, با آقایان راکول  وهلمز  ازسفارت آمریکا مشاوره کرد و هر دوی آنها هویدا را توصیه کردند. سپس آقای گرا تیان  یاتسویچ (رییسپایگاه سیا در ایران) هم به دیدن محمدرضا آمد و او را به محمدرضا توصیه کرد. محمدرضاسفیر کبیر انگلستان را هم خواست و برای نخستین بار دیدیم انگلیسی ها هم بر روی نخست وزیری هویدا اعتراض ندارند.

شاه می خواست قدرت مطلقه کشور در اختیار شخص خودش باشد و نخست وزیر نه در جایگاه قانونی تعریف شده در قانون اساسی مشروطه ، که صرفآ آلت بی اراده و مجری بی چون و چرای اوامر ملوکانه باشد.

شاهدر وجود هویدا ، همان شخصیت ایده آل خود را یافت. آدمبی سابقه ، بی نقشه ، بی برنامه ، کوچک و نا مناسب ، حقیر ، آدمی که آنچه آموخته است رسم اطاعت و بندگی از شاه است و انصافآ گوی سبقت را در این جهت از همه ی پیشینیان برد. به اولین دغدغه و مشورت و پرسش او توجه کنید دکتر عبدالمجید مجیدی یکی از وزرای کابینه می گوید:

هویدا برایم تعریف می کرد: نخستین چیزی که به خاطرم خطور کرد این بود که از دوست با تجربه ای بپرسم در آن سمت (نخست وزیری) چگونه باید با پادشاه روبرو شوم و با چه القابی پادشاه و ملکه را مورد خطاب قرار بدهم ، آن دوست به او نصیحت کرده که هرگز خاندان سلطنتی را با نام مخاطب قرار ندهد . خودش را در همه احوال با عنوان " چاکر " معرفی کند.

اینخاطره گویای آن است که هویدا تا آن روز حتی القابی را که با آنها پادشاه و ملکه را مورد خطاب قرار دهد  رانیاموخته و اگر هم دیده و شنیده که مقامات چگونه شاه را مخاطب قرار می دادند ، او می خواهد عیار تملق و چاپلوسی را بالا تر ببرد و با القاب جدیدی شاهنشاه را خطاب قرار دهد.

پس از این مشورت و گرفتن راهنمایی لازم ، از آن پس هویدا در تمام خطاب ها ، سخنرانی ها و ملاقات ها خود را" چاکر " معرفی می کرد.

سفیرانگلیس در کتاب غرور و سقوط می نویسد:

دورانطولانی نخست وزیری هویدا دوران حکومت مطلقه شاه بر کشور بود زیرا هویدا بدون اجازه شاه و بدون کسب موافقت  شاه، در هیچ موردی گامی بر نمی داشت.

درمسائل مربوط به سیاست خارجی و امور نظامی ، هویدا به خود اجازه ی کوچکترین مداخله ای نمی داد و در سایر امور هم تمام تصمیمات با کسب نظر و موافقت قبلی اعلیحضرت اتخاذ می گردید. بحثو گفتگوی جلسات هیئت دولت منحصر به مسائل کوچک و پیش پا افتاده ای بود که شاه اتخاذ تصمیم را به نخست وزیر و یا هیئت دولت محول می نمود.

هویدااز اینکه خود را آلتی بی اراده و مجری منویات شاه معرفی کند ابا نداشت و با همین شگرد کسانی را که قصد انتقاد از اعمال و سیاست های او را داشتند ، خلع سلاح می کرد.

درمجلسی خود شاهد این صحنه بودم که وقتی ناطق ضمن انتقاد ملایمی از دولت ، از شاه به عنوان شخص اول مملکت نام برد ، هویدا گفت: مگرما شخص دومی هم داریم که شما شاهنشاه را به عنوان شخص اول مملکت نام می برید.

همه ما مطیع و فرمانبردار اعلیحضرت هستیم و شخص دومی در این مملکت وجود ندارد.

یکروز یک مقام انگلیسی سوال کرد: چراشاه به تمایلات و خواسته های مردم برای برقراری رابطه و گفت و گو با آنها پاسخ مثبت نمی دهد؟؟

هویداگفت: شما مفهوم گفت و شنود را از نظر اعلیحضرت همایونی می دانید؟؟

ازنظر ایشان گفت و شنود یعنی من می گویم و شما می شنوید.

ازآن مقدمه و این نوشته سفیر انگلیس بر می آید که دوره نخست وزیری هویدا  دورهی یک آدم بی سابقه ، بی برنامه ، بی نقشه ، بی اراده ، کوچک ، نا مناسب برای پست نخست وزیری ، حقیر ، دکور و در عین حال آموزش دیده و پخته در بله قربان گوئی ، اطاعت و فرمانبرداری و در یک کلمه دوره و دولت " چاکر " بود.

باروی کار آمدن امیر عباس هویدا ، آیت ا... خوئینامه ای خطاب به نخست وزیری جدید به تهران تلگراف می کند:

جناب آقای امیرعباس هویدا نخست وزیر محترمتهران

مکررازباب ارشاد و نصیحت به دولت های سابق تذکر دادیم که مدت فشار و تعدی  محدود و عاقبت آن تاریک است ، زیرا شما بر ملتی حکومت می کنید که مسلمان و معتقد به قرآن است و برای قانونی که مخالف قرآن و اسلام باشد ، ارزش قائل نیست.

بایستی عواطف و مقدسات و شخصیت آنها را در نظر گرفت و از جریحه دار ساختن قلوب و پیمودن راهی بر خلاف رأی قاطع ملت مسلمان، خود داری بنمائید.

انتظارمی رود با بر طرف ساختن نفوذ صهیونیست و الغای قوانین مخالف شریعت اسلام و ارجاع حضرت آیت الله خمینی ، عالم روحانیت و قلوب مسلمین را مسرور سازید.

همین نامه برای تبیین و فهم دغدغه اساسی روحانیت و جامعه اسلامی و انتظارات آنان از دولت و محمدرضا پهلوی ، کافیست.

درهمین مرقومه شریفه به درستی متذکر می شود که مدت فشار و تعدی محدود و عاقبت آن تاریک است.

    اخبار مرتبط

    2