کد مطلب: 164556 تعداد بازدید: ۲۲

تفسیر سوره بقره (4)

سه شنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۴ ساعت ۱۰:۴۳:۲۰
سوره بقره بزرگ‌ترین سوره قرآن، دومین سوره و از سوره‌‌های مدنی قرآن است که در جزء‌های اول، دوم و سوم جای دارد. نام‌گذاری این سوره به نام «بقره» به دلیل وجود داستان گاو بنی‌اسرائیل در آن است.

 

بر پایه آیه ۳۰ سوره بقره، زمانی که خداوند به فرشتگان خبر می‌دهد که قرار است در زمین جانشینی قرار دهد، فرشتگان چنين فهميده‌اند كه اين عمل باعث وقوع فساد و خونريزى در زمين می‌شود. بسیاری از مفسران چنین برداشت فرشتگان را به دلیل وجود موجوداتی پیشینی در زمین دانسته‌اند که در آنجا فساد به پا کرده بودند.[۲۷] مجمع البیان از ابن عباس و ابن مسعود نقل می‌کند که فرشتگان می‌دانستند حضرت آدم(ع) مرتکب گناه نمی‌شود، اما چون خدا به آنها گفته بود که برخی از فرزندان آدم در زمین فساد به پا می‌کنند، چنین سؤالی پرسیدند.[۲۸]
علامه طباطبایی علت این برداشت فرشتگان را به دلیل علم آنها به زمینی بودن انسان که ترکیبی از غضب و شهوت است، می‌داند.[۲۹]

آیه سحر (۱۰۲)

«وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَىٰ مُلْكِ سُلَيْمَانَ ۖ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَـٰكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ ۚ ...﴿۱۰۲﴾»
 (و آنچه را که شیطان [صفت‏]‌ها در سلطنت سلیمان خوانده [و درس گرفته‏] بودند، پیروی کردند. و سلیمان کفر نورزید، لیکن آن شیطان [صفت‏]‌ها به کفر گراییدند که به مردم سحر می‏‌آموختند. و [نیز از] آنچه بر آن دو فرشته ، هاروت و ماروت، در بابِل فرو فرستاده شده بود [پیروی کردند] ... .)

آیه ۱۰۲ این سوره به آیه سحر معروف است. این آیه به رواج سحر در میان یهودیان اشاره دارد و به اتهام ساحر بودن حضرت سلیمان و هاروت و ماروت پاسخ می‌دهد.[۳۰]

آیه نسخ (۱۰۶)

«مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا ۗ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّـهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱۰۶﴾»
 (هر حکمی را نسخ کنیم، یا آن را به [دست‏] فراموشی بسپاریم، بهتر از آن، یا مانندش را می‌‏آوریم. مگر ندانستی که خدا بر هر کاری تواناست؟»)

آیه نسخ به از بین رفتن حکم و اثر برخی از آیات خدا و جایگزین شدن آن با آیات دیگری اشاره دارد.[۳۱] به گفته مفسران آیات قرآن، مخلوقات خدا، انبیا و اولیای الهی و کتب آسمانی پیشین از مصادیق واژه آیت در آیه نسخ هستند.[۳۲] نسخ را فقط مربوط به احکام شرعی ندانسته‌اند؛ بلکه در امور تکوینی نیز آن را جاری می‌دانند. نسخ زمانی صورت می‌گیرد که مصلحت حکمی از احکام منقضی شده و بنا بر شرایط جدید نیاز به حکم دیگری وجود دارد.[۳۳]

این آیه را دلیل بر حاکمیت خداوند در احکام دانسته و اینکه او قادر به تشخیص مصالح بندگان است؛ بنابراین مؤمنان نباید به سخنان نابجای افراد مغرض گوش فرا دهند و در مسئله نسخ احکام دچار تردید گردند.[۳۴]  

 

 

سبب نزول آیه نسخ را به دلیل طعنه مشرکان و یهودیان به پیامبر(ص) می‌دانند. آنان نسخ شدن برخی از دستورها و احکام یا تغییر قبله از بیت المقدس به کعبه را دلیل تناقض در آرای پیامبر(ص) می‌دانستند و قرآن را نه کلام خدا بلکه کلام محمد معرفی می‌کردند؛ به همین دلیل آیه نسخ در رد ادعای آنان نازل شد.[۳۵]

آیه بدیع (۱۱۷)

«بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ وَإِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ﴿۱۱۷﴾»
 ([او] پدید آورنده آسمان‌ها و زمین [است‏]، و چون کاری را اراده فرماید، فقط می‏‌گوید: «‌[موجود] باش‌» پس [فوراً موجود] می‌‏شود.)

علامه طباطبایی با استناد به روایتی از امام باقر(ع) بدیع بودن خداوند را به این معنا دانسته که همه اشیا را به علم خود و بدون الگوی قبلی آفریده است.[۳۶] بر اساس این دیدگاه هیچ دو موجودی در جهان نیستند مگر اینکه میان آن دو تفاوت وجود دارد؛ بنابراین هر موجودی بدیع الوجود است یعنی بدون اینکه قبل از خودش نظیری داشته باشد وجود یافته در نتیجه خدا مُبدع و بدیع السموات و الارض است.[۳۷]

آیه ابتلای ابراهیم (۱۲۴)

«وَ إِذْ ابتلی إِبراهیمَ ربّه بِکلماتٍ فأتمهنّ قالَ إِنّی جاعِلُک لِلنّاسِ إِماماً قالَ وَمِنْ ذُرّیتی قالَ لایَنالُ عَهدی الظّالِمینَ﴿۱۲۴﴾»
 (هنگامی که خداوند، ابراهیم (ع) را با وسایل گوناگونی آزمود [و او به خوبی از عهده آزمون برآمد]؛ خداوند به او فرمود: من تو را امام مردم قرار دادم. ابراهیم (ع) گفت: از فرزندان من نیز [امامانی قرار بده]خداوند فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد.)

آیه ۱۲۴ سوره بقره، به آیۀ ابتلاء معروف است.[۳۸] سابقه بحث از این آیه، به دوران امامان شیعه(ع) و تلاش اصحاب ائمه برای اثبات عصمت امام به وسیله این آیه برمی‌گردد.[۳۹] عالمان شیعه معتقدند آیه ابتلاء بر عصمت امام دلالت دارد و منظور از واژه امام در آن، مقامی غیر از نبوت و رسالت است.[۴۰] در مقابل، عالمان اهل سنت، مصداق‌هایی چون نبوت یا رسالت را برای واژه امام مطرح کرده‌اند.[۴۱]

    2