کد مطلب: 159180 تعداد بازدید: ۱۲

ویژگی های فردی حضرت امام خمینی (س) بخش سوم

چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۳:۳۶:۴۵
امام خمینی (س) به بسیاری از رشته های ورزشی علاقمند بودند ولی رشته خاصی را ترجیح نمی دادند. از جمله ورزشهایی که حضرت امام، خود بیشتر به آن اشتغال داشتند، می توان به کوهنوردی، فوتبال در سنین نوجوانی، شنا، ژیمناستیک، پرش طول و ارتفاع و ورزشهای باستانی و کشتی در سنین جوانی اشاره کرد. اما وقتی پا به سن گذاشتند، بیشتر به کوهنوردی و پیاده روی می پرداختند و هیچ گاه به خاطر برنامه ای، از ورزش نمی گذشتند.

 

۴ـ ورزش

امام علی(ع) می فرمایند:«آفة النجح، الکسل»؛[۳۰] آفت پیروزی و موفقیت، تنبلی است.

از جمله کسانی که بسیار به امر ورزش اهمیت می دادند و خود به آن عمل می کردند، رهبر کبیر انقلاب بودند. ایشان تأکید زیادی بر ورزش سالم داشتند و می فرمودند: عقل سالم در بدن سالم است. ورزش همان طور که بدن را تربیت می کند... عقل را هم سالم می کند و اگر عقل سالم شد، تهذیب نفس هم دنبال او باید باشد. شما همان طور که ورزش می کنید و اعصاب خودتان را قوی می کنید، و ان شاء الله برای مملکت و آتیه مملکت مفید خواهید شد، لازم است که همه ابعاد وجودی خودتان را تحت تربیت ورزشی درآورید.[۳۱]

و در جای دیگر می فرمایند: آن ها که جنبه ورزشکاری و مادی را دارند، آنها جوانهایی هستند که قوای جسمی شان به خاطر همین ورزش نشاط و آمادگی پیدا می کند، آن وقت روح آنها معنویات و ایمان را زودتر قبول می کند.[۳۲]

امام خمینی (س) به بسیاری از رشته های ورزشی علاقمند بودند ولی رشته خاصی را ترجیح نمی دادند. از جمله ورزشهایی که حضرت امام، خود بیشتر به آن اشتغال داشتند، می توان به کوهنوردی، فوتبال در سنین نوجوانی، شنا، ژیمناستیک، پرش طول و ارتفاع و ورزشهای باستانی و کشتی در سنین جوانی اشاره کرد. اما وقتی پا به سن گذاشتند، بیشتر به کوهنوردی و پیاده روی می پرداختند و هیچ گاه به خاطر برنامه ای، از ورزش نمی گذشتند و در توصیه هایشان به فرزندان و نوه های خود می فرمودند: «در ساعت تفریح، درس نخوانید و در ساعت درس خواندن، تفریح نکنید؛ هر کدام در جای خود».[۳۳] و نیز می فرمودند: «من، نه یک ساعت تفریحم را گذاشتم برای درس و نه یک ساعت وقت درسم را برای تفریح گذاشتم».[۳۴]

حجت الاسلام علی دوانی می گوید: حجت الاسلام سید احمد خمینی، در زمان حیات امام، در یک مصاحبه خصوصی که درباره زندگی خود می گفت، اظهار کرد: «امام ما را در انتخاب کارمان آزاد می گذاشت؛ مثلاً من علاقه زیادی به فوتبال داشتم و بر سر آن چندین بار دستهایم شکست که هنوز آثار آن هست». آن موقع ها ما هم در قم اطلاع داشتیم که ایشان بهترین فوتبالیست دبیرستان خود است. پدری که برای سلامتی خود، دهها سال پیش، این ورزش مهم را، با حفظ لباس روحانیت معمول می داشت، طبیعی است که کاری به انجام آن توسط فرزند دبیرستانی خود نداشته باشد و آن را جهت ورزیدگی بدن برای او لازم بداند، به خصوص که مورد علاقه او هم بوده است.[۳۵]

از جمله ورزشهایی که امام به آن اشتغال داشتند، کوهنوردی و پیاده روی بود. ایشان بعضی از تابستانها به «درکه» تهران می رفتند و یک ماه با خانواده، در منزل یک پیرزن، به سر می بردند. امام، عصرها با همان لباس روحانیت به کوه تشریف می بردند. این عمل امام تا سن پنجاه سالگی ادامه داشت. [۳۶]

امام طی یک برنامه منظم، روزانه یک ساعت و نیم پیاده روی می کردند. و علاوه بر آن، حرکاتی را که پزشکان برای ایشان تجویز کرده بودند، در حین انجام کارهای دیگر، انجام می دادند. ایشان در هر موقعیت مکانی (حتی زندان انفرادی و یا خانه ۴۵ متری نجف) یا در هر برهه زمانی (حکومت نظامی) برنامه قدم زدنشان را رها نمی کردند.

مرحوم حاج سید احمد خمینی نقل می کنند: امام تا همین اواخر، روزی یک ساعت و نیم پیاده روی می کردند و حرکت های ورزشی را به راحتی انجام می دادند و مرتب حرکاتی که پزشکان برای کمردرد و پادرد ایشان تجویز کرده بودند، انجام می دادند. [۳۷]

۵ـ بهداشت، آراستگی ظاهر و آرامش خاطر

پیامبر اکرم (ص) فرموده اند: «إنَّ اللهَ جَمیلٌ یُحِبُّ الجَمال».

[۳۸] زیبایی و جمال، یکی از ابعاد وجودی انسان است که به آن بسیار توجه شده است.

در این مجال، نمونه هایی از توجه حضرت امام، به بهداشت و آراستگی ظاهر بیان می شود: ایشان هیچ گاه با ظاهری نامرتب در جامعه و حتی در میان افراد خانواده ظاهر نمی شدند و اسوه یک مسلمان واقعی بودند که نکته به نکته کارهایشان درس عملی برای مسلمانی و نمونه شدن است.

۱. آیت الله جعفر سبحانی:امام مقید بودند که کفش تمیز و جوراب مرتبی بپوشند. عمامه خود را مرتب و حتی گاه و بیگاه پیراهن خود را لاجورد بزنند. خلاصه آن که در جامعه، به صورت یک انسان پاک و منزه ظاهر می شدند.[۳۹]

۲. رهبر معظم انقلاب؛ آیت الله خامنه ای: در منزل امام، آینه ای به دیوار بود که هرگاه امام بلند می شدند، خود را در آن می دیدند و خود را مرتب می کردند. من آن جا به نظم امام پی بردم. در آن زمان طلبه ها مقید به آینه و این کارها نبودند؛ علمای پیرمرد که ابداً توجه به این امور نداشتند. لیکن امام خیلی مرتب بودند.[۴۰]

۳. خانم زهرا مصطفوی (دختر امام (س)) نقل می کردند: لباس ملاقات امام جدا بود. اگر روزی سه الی چهار مرتبه برای ملاقات به حسینیه می آمدند، وقتی به اتاق برمی گشتند، با آن لباس در اتاق نمی نشستند؛ بلکه لباسهایشان را در می آوردند و تا می کردند، عمامه را رویش می گذاشتند و یک پارچه سفید هم رویش می کشیدند و بعد می آمدند، می نشستند. امکان داشت روزی سه الی چهار دفعه به ایشان می گفتند که جمعیت برای ملاقات آمده، بفرمایید، باز بلند می شدند و لباس خانه را در می آوردند و لباس ملاقات را می پوشیدند؛ یعنی هر چیز به جای خود.[۴۱]

۴. آقای کفاش زاده نقل می کنند که: از دختر امام شنیدم که امام پیژامه و زیر پیراهنی و حتی دستمال خود را اتو می کردند؛ بیش تر هماهنگ و همرنگ می پوشیدند، لباس رو را هم اتو می کردند.[۴۲]

۵. نقل شده است: امام، هفته خود را به دو قسمت کرده بودند و در هفته، دو بار استحمام می کردند. یکی صبح جمعه همراه با غسل جمعه و صبح سه شنبه وسط هفته. در این دو روز اصلاح سر و صورت را هم انجام می دادند و برای اصلاح سر از فرزندان و یا خانم کمک می گرفتند و لباسهای خود را تعویض می کردند و لباس پاکیزه می پوشیدند. [۴۳]

۶. خانم زهرا اشراقی (نوه دختری امام (س)):همیشه از چند متری اتاق امام، بوی عطر به مشام می رسید. آقا همیشه یک شانه و آینه کوچک کنار دست خود داشتند و از دو شیشه عطر که یکی در جانماز و دیگری در طاقچه بود، استفاده می کردند. [۴۴]

۷. خانم زهرا مصطفوی (دختر امام (س)): امام هر روز هفت بار عطر یا ادکلن می زدند. چون بین دو نماز مستحب است عطر بزنند و ریش خود را شانه کنند، لذا هم عطر، هم شانه در سجاده شان بود. و حتی در نوع گذاشتن تسبیح به مستحبات و نظم اهمیت می دادند و تسبیح را به صورت خاصی بالای سجاده قرار می دادند. [۴۵]

۸. مرحوم حاج سید احمد خمینی (فرزند امام): شبی که قرار بود فردایش عراق را ترک کنیم، دیدنی بود. مادرم و خواهرم و حسین برادرزاده ام و همسرم و همسر برادرم، همگی حالت غیرعادی داشتند. تمام حواس من متوجه امام بود؛ ایشان چون شب های قبل سر ساعت خوابیدند، و چون همیشه یک ساعت و نیم به اذان صبح، برای نماز شب برخاستند. [۴۶]

 

۹. آقای قائدی (روزنامه نگار فرانسوی) می گوید: دو تن از همکارانم در گزارشی که برای مجله ژون افریک تهیه کرده اند، نوشته اند: در هواپیمایی که امام را به تهران می برد، همه نگران بودند که آیا می توانند در تهران فرود بیایند؟ یا این که مورد حمله هواپیماهای شکاری رژیم شاه قرار می گیرند. هیچ کس از این نگرانی نتوانست بخوابد جز یک نفر که آن هم شخص امام خمینی بود که به طبقه بالای هواپیما رفتند و روی زمین دراز کشیدند و تا صبح خوابیدند. [۴۷]

۶ ـ شجاعت

شجاعت، در لغت، به معنای استواری و استحکام قلب و اراده در شرایط سخت و درگیری های طاقت فرسا است. [۴۸] شجاعت، امری قلبی است و در فارسی، به معنای دلاوری و دلیری [۴۹] و ضد ترسویی و اضطراب است که از ناتوانی نفس و ضعف یقین، سرچشمه می گیرد. چنانچه حضرت علی (ع) فرمود: «شِدَةُ الجُبنِِ مِن عَجزِِ النّفسِِ وَضَعفِ الیَقین»؛ [۵۰] ترس زیاد از ناتوانی نفس و ضعف یقین است.

در قرآن، واژه شجاعت صراحتاً نیامده است اما تعابیر دیگری؛ نظیر شدت، استقامت، صبر، مقاومت و ثبات قدم، آمده است. بنابراین، شجاعت و صبر رابطه تنگاتنگی با هم دارند. امیرمؤمنان؛ علی (ع) در این رابطه می فرمایند:«الصَّبرُ شُجاعَة»؛[۵۱] صبر شجاعت است.

 

پی نوشت ها : 

 

[۳۰]. میزان الحکمه، ج ۳، ص ۲۷۰۴، ح ۱۷۶۵۲.

[۳۱]. صحیفه امام، ج ۷، ص ۲۶۱.

[۳۲]. همان، ص ۳۴۵.

[۳۳]. پا به پای آفتاب، ج ۱، ص ۲۱۳.

[۳۴]. برداشتهایی از سیره امامخمینی، ج ۲، ص ۳۱.

[۳۵]. مهر و قهر، ص ۱۷۳.

[۳۶]. ر.ک: مهر و قهر، ص ۱۷۷.

[۳۷]. پا به پای آفتاب، ج ۱، ص ۸۲.

[۳۸]. میزان الحکمه، ج ۱، ص ۴۱۴، ح ۲۴۶۳.

[۳۹]. برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج ۲، ص ۱۵۳.

[۴۰]. ر.ک: همان، ص ۱۵۴.

[۴۱]. ر.ک: همان، ص ۱۵۶.

[۴۲]. ر.ک:برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج ۲، ص ۱۵۷.

[۴۳]. ر.ک: همان، ص ۱۵۴ ـ ۱۵۵.

[۴۴]. همان، ص ۱۶۰.

[۴۵]. ر.ک: همان، ص ۱۶۲.

[۴۶]. همان، ج ۳، ص ۱۲۱.

[۴۷]. همان، ج ۲، ص ۲۵۶.

[۴۸].آموزه‌های اخلاقی ـ رفتاری امامان شیعه، ص ۱۹۶.

[۴۹]. فرهنگ عمید، ص ۷۶۵.

[۵۰]. بحار الانوار، ج ۶۶، ص ۴۰۹، ح ۱۲۰؛ میزان الحکمه، ج ۲، ص ۱۵۵۶.

[۵۱]. نهج البلاغه،حکمت ۲

    2