برگزاری نشست علمی با عنوان «جریان های تفسیری و آسیب شناسی آن»
سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۰۸:۵۴:۰۲
استاد حوزه خانم مدرسی در ابتدای مباحث گفت: با توجه به فهم قرآن و هرمنوتیک و مسائل مطرح شده در جلسات قبل، این جلسه به بیان جریان های تفسیری پرداخته می شود. روش تفسیر قرآن در تفاسیر مختلف به گونه های متفاوتی صورت گرفته، از جمله: روش قرآن به قرآن، روش روایی، روش عرفانی،روش علمی،روش فلسفی،روش التقاطی (هرمنوتیک) که هر یک از این تفاسیر بسترهایی دارد و به خاطر شرایطی به اوج رسیدند. کتاب آسیب های جریان های تفسیر نوشته آقای محمد اسعدی به پژوهشگران برای مطالعه توصیه می شود.
خانم مدرسی گفت: زمینه پا گرفتن جریان های تفسیر با نزول قرآن شکل گرفت، آنجایی که بر پیامبر آیه ای نازل می شد و ایشان به تفسیر آیات می پرداختند. حال این تفسیر یا به وسیله آیات دیگر (وحی قرآنی) بوده و یا تبیین خود ایشان (وحی غیر قرآنی) و همین امر زمینه ای برای پا گرفتن تفسیر روایی شد. صحابه نیز همین تفاسیر را از پیامبر به دیگران می گفتند و خود گاهی نظرشان را بیان می کردند و به اجتهاد می پرداختند. البته منبع معتبر برای تفسیر قرآن نزد شیعه خود قرآن کریم (ثقل اکبر) و روایات معصومین علیهم السلام می باشد (ثقل اصغر) می باشد. اما در نزد اهل سنت روایات اهل صحابه معتبر است که نزد شیعه حجیت ذاتی ندارد. کتاب تفسیر درالمنثور سیوطی (اهل سنت) و کتاب تفسیر نورالثقلین (شیعه) کتاب کاملا روایی است، و کتاب تفسیر المیزان علامه طباطبایی که تفسیر قرآن به قرآن است ولی ذیل آیات روایات را نیز بیان کرده است. کتاب دانش حدیث، فهم حدیث و تاریخ حدیث در این زمینه پیشنهاد می شود.
استاد در ادامه به بیان آسیب های جریان های تفسیر پرداختند:
1. درآمیختگی تفسیر و تاویل: امام معصوم (علیه السلام) گاهی در روایات به تفسیر آیات می پردازد ولی گاهی در بیان تفسیر آیات نیستند و نمی خواهد تفسیر آیه را بیان کند بلکه میخواهند تاویل و تطبیق و مصداق آیه را بیان کنند و شخص مفسر باید به این نکته توجه داشته باشد و با استفاده از سند روایات و یا متن روایت و .... به منظور و مقصد معصوم پی ببرد.
2. وضع حدیث: از زمان خلیفه دوم جریان منع حدیث شکل گرفت و در زمان معاویه جعل حدیث رواج یافت و اینها باعث رواج یافتن احادیث جعلی در بین مسلمانان شد.
3. ورود اسرائیلیات: اسلام در سرزمین حجاز به ویژه شهر مدینه رشد کرد که در آنجا گروهی از یهودیان و مسیحیان زندگی می کردند و به طور طبیعی با مسلمانان برخورد و تعامل داشتند و بخشی از این تعاملات در مورد مسائل فرهنگی بود، به ویژه آنکه قرآن کریم در آیات بسیاری به تورات و انجیل اشاره کرده و فقط جنبه های خاص تربیتی بیان شده و همه ماجرا با جزئیات آن توضیح داده نشده، از این رو برخی مسلمانان درباره پیامبران پیشین از یهودیان و مسیحیان پرسش هایی می کردند. این در حالی بود که کتب و منابع یهود و نصرا دارای تحریفات زیادی بود و برخی از افرد مطالب تحریف شده تورات و انجیل را از روی عمد یا غفلت وارد حوزه فرهنگ اسلامی می کردند و این امر تهدیدی برای جامعه روایی بود.
دلایل ممنوعیت اسرائیلیات در تفسیر:
1. دلایل عقلی: تورات و انجیل، دو کتاب آسمانی الهی بودند که قرآن کریم اصل آنها را تایید می کند، اما این کتابها در طول تاریخ در معرض تحریف قرار گرفته و برخی مطالب غیر واقعی و خرافات به آنها راه یافته. قرآن نیز به این مطلب اشاره کرده و شواهد تاریخی و درونی «کتاب مقدس» نیز گواه آن است. به طوری که به اعتراف برخی از دانشمندان معاصر، برخی قسمت های تورات، هشتصد سال پس از فوت حضرت موسی علیه السلام نوشته شده است.
2. دلایل قرآنی: قرآن کریم گاهی به مشرکان خطاب می کند که اگر درباره رسالت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و مطالب قرآن شک دارند به اهل کتاب مراجعه کنند ولی این مطلب ویژه مشرکان بود و بعد از مدتی قرآن کریم درباره مبادلات فرهنگی با مخالفان اسلام هشدار داد و اعلام کرد که آنان از هرگونه تباهی و فساد فرهنگی نسبت به شما کوتاهی نمی کنند، بنابراین با آنان دوستی نکنید.
3. دلایل روایی: از برخی احادیث استفاده می شود که پیامبر ممنوع کرده بودند که مسلمانان مطالب تورات و انجیل را در فرهنگ اسلامی وارد کنند.
مدرسی در ادامه بحث گونه های رجوع به اهل کتاب را اینگونه برشمرد: 1. پرسش از اهل کتاب به عنوان منبع تفسیر قرآن، 2. نقل مطالب تورات و انجیل در تفسیر بدون ذکر منبع، 3. نقل مطالب مستند از تورات و انجیل برای بررسی و نقد و ابطال آنها و اثبات حقانیت قرآن. و معیار های شناخت اسرائیلیات از طریق توجه به سند و متن روایات است.
در مقابل این جریان، جریان افراطی شکل گرفت که قائل به عدم امکان فهم و تفسیر قرآن برای عموم مردم است و برای خود دلایلی داشتند از جمله: مقام والای قرآن، دور بودن فهم قرآن و تفسیر آن از دسترس عقل بشری، انحصار فهم و تفسیر قرآن در اهل بیت علیهم السلام.
استاد حوزه در پایان به بیان دلایل فهم و تفسیر برای بشر پرداخت و گفت این دلایل عبارتند از:
عقل: قرآن کتابی است که از طرف خدای متعال برای هدایت بشر فرستاده شده و فهم و درک و تفسیر آن مقدمه هدایت انسان است،
حکمت الهی: اگر حکیم، کتابی برای هدایت بشر بفرستد ولی انسان ها آن را درک نکندد این خلاف حکمت الهی است.
عمل به قرآن مستلزم فهم قرآن است: عمل به قرآن معیار ثواب و عقاب بشر است و نمی توان انسان ها را مکلف به دستورهایی مرد که آنها را نفهمد و به سب مخالفت با آنها عقاب شود.
سفاش به تدبر، تفکر و تعقل در قرآن: در قران کریم آیات متعددی وجود دارد که انسان را به تدبر، تفکر و تعقل در آن فرا می خواند، اگر قرآن قابل فهم نبود این دعوت ها لغو بود.