برگزاری صدمین پیش نشست با عنوان «جایگاه روایات در روش تفسیری علامه طباطبایی (ره)»
سه شنبه ۹ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۲۸:۰۸
دبیر علمی خانم حاتمی در ابتدای جلسه گفت: علامه طباطبایی شخصیتی تأثیرگذار بر مباحث اسلامی است. در آثاری که در زمان حیات وی و بعدها پس از ارتحال او، در داخل و خارج، منتشر شده و میشود، همگی بر اهمیت و جایگاه اندیشه و شخصیت وی در ایران معاصر اتفاق نظر دارند.چه در مباحث اندیشهای و چه در مباحث مربوط به تحولات ایران و انقلاب اسلامی، علامه طباطبایی به مثابه یک نظریهپرداز برجسته که انقلاب فرهنگی در حوزه علمیه قم و به تدریج در مراکز علمی و فرهنگی ایران را پی افکند و در ارتقاء و گسترش مباحث نظری اسلامی شیعی مؤثر بود، تلقی میگردد. به همین دلیل 24 آبان ماه به نام ایشان نامگذاری شده است و مدرسه علمیه تخصصی زینبیه نشست علمی با دو موضوع مختلف برگزار می کند.
دکتر مریم علیزاده در ابتدای بحث خود مقدمه ای کوتاه از زندگی نامه علامه طباطبایی بیان کرد و گفت:
سید محمدحسین طباطبایی(۱۲۸۱- ۱۳۶۰ش) مشهور به علامه طباطبایی مفسر، فیلسوف، اصولی، فقیه و عارف. وی از عالمان تأثیرگذار شیعه در فضای فکری و مذهبی ایران در قرن ۱۴ش بود. او نویسنده تفسیر المیزان و شیعه در اسلام و کتابهای فلسفی بدایة الحکمة، نهایة الحکمةو اصول فلسفه و روش رئالیسم است. علامه طباطبایی در حوزه علمیه قم به جای اشتغال به فقه و اصول، درس تفسیر قرآن و فلسفه برقرار کرد. این کار او موجب رونق دانش تفسیر در حوزه علمیه قم شد. روش تفسیری او تفسیر قرآن به قرآن بود. در دوران تعطیلی درس فلسفه، با برقراری جلسات هفتگی با شاگردان خاص خود تدریس مبانی فلسفی ملاصدرا و حکمت متعالیه را ادامه داد. بسیاری از مدرسان فلسفه در حوزه علمیه قم شاگردان او بودند. المیزان فی تفسیر القرآن که بیشتر به تفسیر المیزان شهرت دارد، از جامعترین و مفصلترین تفاسیر شیعی قرآن به زبان عربی است که در قرن چهاردهم قمری به قلم سید محمد حسین طباطبائی نگاشته شده است. المیزان از تفسیرهای ترتیبی است و روش تفسیری آن، تفسیر قرآن به قرآن، یعنی تفسیر آیات به کمک دیگر آیات است. انصاف علمی و دقت و عمق این تفسیر باعث شده است که این تفسیر مورد توجه عالمان شیعه و سنی قرار گیرد و به یکی از معتبرترین منابع فهم و تحقیق قرآن تبدیل شود. در ظرف مدت کوتاهی، دهها کتاب و صدها مقاله و پایاننامه در مورد آن نوشته شده است. تفسیر المیزان یک تفسیر جامع و کامل است که در حال حاضر هر کس بخواهد پژوهشی انجام دهد، برای تکمیل آن ناچار است به المیزان مراجعه کند.. در روش تفسیر قرآن به قرآن به تمام قرائن متصل و منفصل آیات و از جمله به روایاتی که مفید اطلاعات یا مبیّن اجمالات آیات است، توجه می شود، ولی تفسیر آیات و اعتبارات آن منوط به روایات نیست و معانی که با توجه به قرائن و بر اساس قواعد ادبی و اصول عقلی از آیات فهمیده می شود بدون توقف بر تبیین یا تأیید روایات، معتبر و قابل اعتماد است. علامه در تفسیر المیزان قائل به استقلال تفسیر آیات و نقش کمک کننده روایات برای فهم بهتر آیات هستند.
استاد حوزه و دانشگاه در ادامه اذعان کرد: جایگاه روایات در تفسیر المیزان به دو صورت می باشد: ایجابی و سلبی.
مراد از رویکردهای ایجابی ضوابطی هستند که علامه طباطبایی (ره) بر اساس آنها روایات را در تفسیر المیزان آورده است و آن ها را گزارش کرده است. و مقصود از رویکردهای سلبی ضوابطی هستند که علامه طباطبایی بر پایه آنها از نقل روایات در تفسیر آیات قرآن کریم روی گردانده است.
رویکرد ایجابی انواعی دارد که عبارتند از:
1- تأیید نتایج حاصله از تفسیر قرآن با روایات: یعنی با استفاده از روایات تفسیر قرآن به قرآن را تأیید و تکمیل می کند.
2- تعیین مصادیق آیات در روایات: با استفاده از روایات مصداق آیات را بیان می کند، البته ایشان ابتدا آیات و مفاهیم را بدون بیان مصادیق بیان می کند سپس در بحث روایی مصداق را می آورد. مثلا: «الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ» با توجه به روایات مصادیق ظلم را شرک، شک، خوارج و ... بیان می کند.
3-توضیح مجملات قرآنی با روایات: نمونه مجملات قرآنی آیات الاحکام هستند برای مثال خدای متعال می فرماید: «وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ» که توضیح و تبیین چگونی صلوۀ و تعداد رکعات آن فقط از طریق مراجعه به روایات صورت می گیرد.
4- نقد روایات تفسیری و پاسداشت ارزش های دینی: (به خصوص داستان های انبیاء) علامه طباطبایی به طور کلی رویکرد انتقادی به روایات تفسیری دارد و موشکافانه آنها را بررسی می کند مانند: «وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً» که برخی روایات تفسیر بیان می کنند که حضرت حوا از دنده چپ حضرت آدم خلق شده، که علامه اصل روایت را بیان و منبع آن را اسرائیلی می داند و در نقد این روایات بیان می کند خدای متعال همانگونه که آدم را آفرید حوا نیز آفرید و لزومی ندارد که وی را از دنده چپ حضرت آدم خلق کند.
5- استفاده از شأن نزول آیات و تکیه کامل بر روایات: علامه هر جایی بتواند برای فهم بهتر آیات از شأن نزول استفاده می کند بخصوص در جایی که از سیاق آیه نتواند استفاده کند؛ مثل آیه«إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» که در بین آیاتی که مربوط به همسران پیامبر است قرار گرفته. غالب مفسران اهل سنت این آیه را در خصوص همسران پیامبر بیان می کنند که علامه با استناد کامل به روایات شأن نزول اثبات می کند که مراد از اهل بیت پنج تن می باشند.
6-تبیین تأویلی و خروج از ظاهر الفاظ و عبارات: همه موارد توضیح روایات در نگاه علامه طباطبایی (ره) در چارچوب الفاظ نیست، اگر قادر به فهم روایات نباشد و معنای اولیه حدیث معارض با عقل و یا دیگر نصوص باشد روایت را تأویل و خروج از ظاهر می کند. چون روایات مانند آیات محکم و متشابه دارد و اشاره و رمز در احادیث شایع است. مثال: روایتی از امام صادق علیه السلام درباره آیه «وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ» وجود دارد، ایشان می فرمایند هر چیزی که از راه حرام باشد شرک شیطانی است. بعد فرمود همین شیطان با آدمی است تا به عمل جماع بپردازد که اگر حرام باشد فرزند شرک شیطان است. چون از نطفه او و شیطان درست شده است. علامه در توضیح روایت می فرماید: این روایت منطقی و عقلانی نیست، واقع این نیست که در عمل جماع شیطان حضور داشته باشد بلکه چون مال از راه حرام به دست آمده کنایه از این است که شیطان از این عمل بهره می برد.
7- شناسیایی و رفع آسیب های موجود در روایات: «رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ» علامه در بحث روایی خود روایت ناقص را تکمیل، الفاظ را تفکیک می کند، اگر در الفاظ روایات اشتباهی باشد آن را اصلاح و از تخلیط جلوگیری می کند.
وی در خاتمه مباحث خود بیان کرد : رویکرد سلبی از منظر علامه طباطبایی انواعی دارد که عبارت از :
1- عدم گزارش روایات مخالف با سیاق: شیوه علامه رویگردانی از نقل روایات مخالف با سیاق آیات است. (سیاق: یکی از قرائن متصل کلام به معنای ساختاری کلی است که بر مجموعه ای از کلمات و جملات و آیات سایه افکنده و بر معنای آن اثر می گذارد.)«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ كَرْهًا » برخی مفسران بیان می کنند که آیه در مقام نهی از ارث بردن خود زنان است نه اموالشان. اما علامه بیان می کند، آیه نهی از تصاحب اموال زنان می کند.
2- اجتناب از نقل روایات غیر مرتبط با آیه: برخی مفسران، روایاتی که با آیه شباهت دارد را ذیل آیه می آوردند ولی علامه اجتناب می کند و فقط به ذکر روایاتی می پردازد که ناظر مستقیم بر آیه مورد بحث است.
3-اجتناب از نقل روایات غیر مؤثر در فهم آیه: «قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ لَا تَقْتُلُوا يُوسُفَ وَأَلْقُوهُ فِي غَيَابَتِ الْجُبِّ»،مثل روایاتی که در ذیل داستان حضرت یوسف آمده، مانند روایتی که قطع نبوت از حضرت یوسف را نقل کرده و آن را به لاوی، برادر یوسف داده اند که علامه آن را بیان نکرده و منبع آن را اسرائیلی می داند.
4- اجتناب از نقل روایات مخالف با دیدگاه تفسیری: مثلا در آیه وحی«وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا» در بحث روایی، روایات مطابق با این تفسیر (انواع وحی سه گانه) را آورده است در حالی که در تفاسیر دیگر روایات ناظر بر رؤیت خدا را آورده اند.
5- اجتناب از نقل روایات مشابه:با عبارتی مانند: روی قریبا منه، فی هذا المعنی عدۀ الروایات و ...
6-قلّت گزارش روایات فقهی: ایشان ذیل آیه«إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ» پس از نقل روایاتی درباره مستحقین صدقه می نویسد روایات فراوانی در این باره نقل شده که برخی متعارض اند و باید به جوامع حدیثی و کتب فقهی مراجعه شود.
7- اجتناب از گزارش روایات اسباب نزول دال بر جری و تطبیق:علامه استفاده از روایات اسباب النزول را در صورتی که متواتر و یا قطعی الصدور نباشد را رد نمی کند و سازگاری آنها با مضمون آیه را موجب اعتماد به آنها می داند.
8- عدم ذکر روایات مخالف با قرآن:قبل از بهره گیری از هر روایتی باید آن را بر قرآن عرضه کرد در صورت عدم مخالفت آن را می پذیریم مثلا آیه:«وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً» در روایات آزر پدر ابراهیم علیه السلام است. علامه با اجتناب از نقل این روایات معتقد می شود آزر پدر حقیقی ابراهیم نبوده است.
9-پرهیز از گزارش گستره روایات قصص قرآن
10-عدم نقل روایت به دلیل مخالفت با عقل
11-عدم نقل روایت به دلیل جعل در آن روایت
دبیر علمینشست خانم حاتمی در پایان مباحث استاد به جمع بندی پرداخت و گفت: علامه طباطبایی (ره) با وجود تفسیر قرآن به قرآن نسبت به روایات بی تفاوت نبودند و در تفسیرشان هر جا مبانیشان اجازه می داده است از روایات استفاه کردهاند تا به فهم صحیح آیات قرآن دست پیدا کند.
نکته متمایز علامه طباطبایی (ره) این است که روایات را به صورت اجتهادی بررسی کردهاند و در جایی که با آیات قرآن یا سیاق، در تضاد باشد یا حداقّل هماهنگی را نداشته باشد، از بیان روایت اعراض کرده است.