برگزاری کارگاه شبهه پژوهی
چهارشنبه ۳ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۱۴:۳۳:۰۶
حجت الاسلام و المسلمین آقای باقی زاده در ابتدای بحث یک شبهه مطرح نمود و گفت: برخی افراد با تعصب قومی و ملیگرایانه در صدد هستند تا اثبات کنند دین اسلام به زور وارد ایران شده است. شجاعالدینشفا در کتاب «تولدی دیگر» مینویسد: واقعیت انکار ناپذیر این است که اسلام از راه شمشیر وارد ایران شد بی آن که ایرانیان به دنبالش باشند. یک مسلمان ایرانی به همین منوال تنها از این جهت مسلمان است که پدرش مسلمان بوده و پدر او نیز بدین دلیل مسلمان بوده که پدری مسلمان داشته است و پایان این خط زنجیر در هر شرایطی به زردشتی فلکزده میرسد که با شمشیر عرب «لا اله الا الله» گفته بود، بی آن که حتی معنای آن را دانسته باشد.»
در ادامه استاد حوزه، پاسخ به شبهه داد و اذعان کرد: عقل می گوید: چرا حکومت ساسانیان با این همه توان از چنین نظام نوبنیادی شکست خورد؟ چرا مردم ایران در مقابل فاتحان از شاه و حکومتشان دفاع نکردند؟ شاید بزرگترین اهانت به ایران و تمدن ایرانی این باشد که بگوییم اسلام به زور وارد ایران شد و ایرانیها انسانهای ضعیف النّفسی بودند که حاضر شدند در مقابل تهاجم مهاجمان به کشورشان از دین نیاکان خود دست کشیده، دین مهاجمان را به زور بپذیرند. کدام ملت را میتوان آن اندازه حقیر تصور کرد که از ترس نه تنها حکومت و فرهنگ بلکه عقاید خود را نیز کنار بگذارد. قومی که زبونانه معتقدات خود را کنار میگذارد چه جای دفاع از آن میماند! کسانی که این شبهه را مطرح میکنند تلویحاً میگویند مردم ایران در طول 1400 سال آن قدر ذلیل بودهاند که نتوانستهاند به دین نیاکان خود برگردند.
اهانتی از این بزرگتر وجود دارد؟ حال این سوال مطرح می شود که آیا ملت ایران در طول 1400 سال جاهلانه دین اجباری را در پیش گرفتهاند؟ ایرانیانی که در قیام مختار برای انتقام خون امام حسین(ع) حضور داشتند. در حمایت از اهل بیت (ع) حکومت بنی امیه را سرنگون کردند. خلافت عثمانی را بر نتافتند و در مقابل آن ایستادند. اگر با اسلام مخالف بودند و آن را به زور پذیرفته بودند چطور نمیتوانستند در مقابل آن بایستند؟
سپس ایشان تاکید کرد: گوستاو لوبون می گوید: رسم عرب این بود که هر کجا را فتح میکردند مردم آن جا را در دین خود آزاد میگذاردند. تاریخ این مطلب را ثابت کرده که ادیان، به زور شمشیر پیشرفت نکردهاند. و همچنین حملة اعراب به ایران یا فتح ایران توسط مسلمانان به مجموعه حملاتی به امپراطوری ساسانی در قرن هفتم میلادی اشاره دارد که از زمان ابوبکر در محرم سال دوازدهم هجری مقارن با 633 میلادی شروع شد. در زمان عمر به اوج خود رسید و در زمان عثمان منتهی به سقوط کامل دولت ساسانی در سال 651 میلادی مطابق با 30 هـ .ق (حدود 18 سال) و کشته شدن یزدگرد سوم، آخرین پادشان ساسانیان، گردید. این حملات همچنین باعث افزودن ایران به قلمرو خلافت اسلامی شد. فتح ایران سرآغاز فرآیند تدریجی گرویدن ایرانیان به اسلام بود که چندین قرن طول کشید.
آقای باقی زاده بیان کرد: عواملی برای ورود اسلام به ایران وجود دارد که عبارت از:
1. نارضایتی از سلسله ساسانیان: نظام طبقاتی ساسانیان، ظلم و فساد پادشاهان، جنگهای طولانی با رومیان
عدم ثبات در حاکمیت، شورشهای متعدد بر ضد حکومت، فاصله میان تودهها و حاکمیت باعث شد تا مردم ایران از سلسه ساسانیان ناراضی باشند. در این رابطه شهید مطهری می گوید: «حتی آتشکدههای طبقات مختلف با هم فرق داشت.فرض کنید که میان ما مساجد اغنیا از مساجد فقرا جدا باشد. چه روحی در مردم بیدار میشود؟! طبقات بسته بود، هیچ کس حق نداشت از طبقهای وارد طبقه دیگر بشود. کیش و قانون آن روز هرگز اجازه نمیداد که یک بچه کفشدوز یا کارگر بتواند باسواد بشود.
2-افول آیین زردشت: در اواخر دولت ساسانیان قبل از اسلام ایرانیان دیگر دین زردشت را که دین رسمی بود بر نمیتافتندو این عدم اقبال باعث شد به آیینهای دیگر مثل بودایی، مانوی، مزدکی، یهودیت و مسیحیت رو بیاورندچون بین حکومت و دین زردشت پیوند عمیق بود طبیعتاً ضعف دین باعث ضعف حکومت میشد و برعکس. شهید مطهری میگوید: دین زردشت در اصل هر چه بود به قدری در دست موبدها فاسد شده بود که ملت باهوش ایران هیچگاه نمیتوانست از صمیم قلب به آن عقیده داشته باشد.
بعضی معتقدند اگر اسلام هم به ایران نمیآمد، مسیحیت، تدریجاً ایران را فرا میگرفت و زردشتیگری را از میان میبرد.
3- نقش مسلمانان ایرانی قبل از فتوحات: ایرانیانی که قبل از رویارویی مسلمانان با ساسانیان به اسلام گرویده بودند نقش زیادی در اسلام آوردن ایرانیان داشتند. به عنوان نمونه: سلمان فارسی در کودکی زردشتی بود.بعد مسیحی شد و به شام رفت تا از روحانیان طراز اول استفاده کند.سپس به حجاز سفر کرد و به صورت اسیر وارد مدینه شد و به خدمت مردی از یهودیان بنی قریظه درآمد.و پس از دیدن علائم پیامبری حضرت محمد(ص) اسلام آورد.
4- همکاری بعضی از شهروندان ایرانی با مسلمانان : برخی از طبقات، ابتدا در مقابل اسلام از خود مقاومت نشان میدادند ولی آشنایی بیشتر آنها با معارف اسلام سبب شد تا آنها نیز به اسلام روی آورند. جالب این که در مواردی طبقات بالاتر در گرایش به اسلام از طبقات پایینتر سبقت میگرفتند. در خراسان و ماوراء النهر، دهقانان و کشاورزان برای پیوستن به مسلمانان از یکدیگر سبقت میگرفتند.
5- برخورد خوب اعراب مسلمان با ایرانیان: آرموتی می گوید: فاتحان دین خود را تحمیل نمیکردند و به ایرانیان در انتخاب دین، آزادی عمل میدادند.امتیازاتی میدادند که آنان را به اسلام ترغیب میکردمسلمانان با اهل ذمه(زردشتیان، مسیحیان و یهودیان) رفتار خوبی داشتند.آنان آزاد بودند که به اسلام بگروند و یا دین خود را حفظ کنند و جزیه بپردازند. از آن جا که برخورد مسلمانان با اقلیتهای مذهبی، از برخورد ساسانیان بهتر بود بعضی از آنان به تغییر حکومت کمک کردند و به مسلمانان پیوستند.
در خاتمه آقای باقی زاده به دلایل اجباری نبودن اسلام ایرانیان پرداخت و گفت:
1-وجود آتشکدهها تا قرنها پس از ورود اسلام: مسعودی مورخ قرن چهارم از آتشکدههایی نام میبرد که تا زمان وی بر پا بوده است.به گفتة وی آتشکدة در دارابگرد فارس تا سال 332 قمری موجود و مورد احترام بیش از حد زردشتیان بوده است.
2- صلحنامههای مکتوب دلیل بر عدم اجبار: مضمون بیشتر صلحنامهها حاکی از آن است که مردم میتوانند بر دین خود بمانند و معابد و املاک خود را نگاه دارند و جزیه و خراج دهند.
3- وجود ادیان مختلف در ایران در قرن سوم به بعد: شواهد تاریخی از وجود کیشها و آئینهای گوناگون از قبیل زردشتی، مسیحی، یهودی، صابئی تا اواخر قرن سوم در ایران خبر میدهد به طوری که همزیستی مسالمتآمیزی با مسلمانان داشتند . دکتر شریعتی می گوید: شبه محققان و شبه ایران دوستان که میگویند ایرانیان به زور شمشیر و فشار مالیات و جزیه، مسلمان شدند میخواهند ملت و مردم ایران را از پذیرش اسلام که دین یگانه است تبرئه کنند و آن وقت او را ملتی معرفی کنند که به قدری ترسو و بزدل است که با برق شمشیر وحشیان و به قدری پست که برای فرار از مالیات، از ملیت، هویت و مذهبش و همه مقدسات دست میشوید.
در پایان به سوالات طلاب پاسخ دادند.