کد مطلب: 135408 تعداد بازدید: ۱۴۲

برگزاری اولین نشست از دوره مهارت افزایی مدرسه تابستانه زن، خانواده و جنسیت

یکشنبه ۲۵ تير ۱۴۰۲ ساعت ۱۹:۵۷:۵۸
معاونت پژوهش مدرسه علمیه زینبیه از برگزاری اولین نشست از دوره مهارت افزایی مدرسه تابستانه زن، خانواده و جنسیت با عنوان «فقه جنسیت و مباحث خانواده« با حضور دکتر نورمحمدی مورخ25/4/1402 به صورت مجازی در بستر اسکای روم خبر داد.

 

دکتر نورمحمدی در ابتدای بحث خود گفت: اگر رابطه فقه با بحث جنس را در نظر بگیریم یک موضوع مستقل است و اگر رابطه فقه با بحث خانواده را در نظر بگیریم موضوع مستقل دیگری خواهد بود.در رویکرد فقه و جنس، کلمه جنس و جنسیت دارای مفهوم های متفاوتی هستند. کلمه جنس از سه زاویه مورد بررسی قرار می گیرد؛ 1. از زاویه دستگاه تناسلی که زاویه آناتومیک و تشریحی است؛ 2. زاویه ترشح هرمونی که بخش فیزیولوژیک است؛ 3. زاویه ژنتیک و کروموزومی. به همین جهت از لحاظ عالم خلقت دو نوع جنس داریم، جنس زن و مرد و جنس سوم در فقه سالبه به انتفاع موضوع است که می توان بر آن چند دلیل ارائه نمود که در این جلسه به دلیل ادبی اشاره می کنیم. در ادبیات  بین جنس مونث و مذکر فرق گذاشته شده است و از زن و مرد نام برده و از جنس سوم نامی نیست، دلیل محکم تر درون دینی، بحث استعمال آیات و روایات است، که این استعمال منحصر در دو جنس زن و مرد می باشند و از جنس سومی یاد نشده و معنای جنسیت بر اساس بحث های روان شناختی، جامعه شناسی تربیتی و حتی بحث های اقتصادی متفاوت است.

 در ادامه استاد دانشگاه تهران به رویکردهای که در باب فقه جنسیت وجود دراد اشاره کرد و گفت:

1-اولین رویکرد ، رویکرد تاریخی است که ارتباط فقه و جنس،  را از لحاظ تاریخی مورد بررسی قرار می دهد . ، اگر از منظر تاریخی به فقه نگاه کنیم،سوال مطرح می شود که آیا  فقیه مشهور و بنام از زنان داریم؟ مرجع تقلید خانمی که واجد شرایط باشد هست یا خیر؟

2-رویکرد روشی، در این رویکرد این سوال مطرح است که آیا جنس زن و مرد در اصل استنباط و روش استنباط شرعی تاثیر گذار هستند؟

3-رویکرد مصداقی، این سوال مطرح می شود که اگر کتاب طهارت و دیات را بررسی کنیم آیا احکام خاص بانوان داریم یا خیر؟

در ادامه آقای نور محمدی به رویکرد مصداقی پرداخت و اذعان کرد: یکی از مصادیق مطرح در کتاب طهارت که مختص بانوان است؛ بحث دماء ثلاثه می باشد، که در اصل دماء خمسه می باشد، اما فقها به هر دلیلی سه مصداق را مشهور کرده اند و دماء ثلاثه به طور اشتباه مشهور شده است. و بحث های دیگر آن مورد غفلت قرار گرفته است. بحث دم البکاره و دم القرحه و جروح ،مورد غفلت واقع شده اند. بحث حیض و نفاس از لحاظ موضوع شناسی، مشخص هستند و از لحاظ طبیعی در خلقت زن قرار گرفته اند و به صورت ماهانه اتفاق می افتد و اگر زن باردار باشد حیض قطع می شود و بعد از بارداری نفاس صورت می گیرد که شرع، احکامی را بر آن جاری کرده است. اما استحاضه اصل آن بر اساس طبیعت زن نمی باشد، بلکه منشأ آن یک نوع بیماریست، و زن در آن باید به دنبال درمان باشد. باید توجه داشت که اصل در حیض و نفاس بر سهله و سمعه است اما در استحاضه سختی و مشقت، و این مشقت بدین دلیل است که زن به درمان خود بپردازد.

 دومین مصداقی که  در بحث فقه جنسیتی زنان وجود دارد این است اگر خانمی زایمانی انجام داد، استمرار خون بعد از ده روز را باید استحاضه قرار دهد یا خیر؟ آیا هر گونه خروج خون از زن به معنای حیض است یا منشأ خون هم مهم است؟  پاسخ این است که اگر بخاطر قروح و جروح باشد نیاز به غُسل ندارد و فقط نیاز به غَسل (شستن) دارد.

سومین مصداق از مباحث جنسیت زن بحث احتلام است، اکثراً به اشتباه زن و مرد را از لحاظ جنسی مساوی می دانند در حالی که این دو از دستگاه تناسلی یکسانی برخوردار نیستند، در این رابطه فقها سه گروه هستند؛ گروه اول: اصل احکام احتلام در زن و مرد را یکی دانسته اند. گروه دوم: اصل احکام احتلام در زن و مرد را یکی نمی دانند، اما احکام مرد را برای زن در نظر می گیرند و گروه سوم عقیده دارند: زن احکام احتلام مرد را ندارد. در این رابطه ما سه گروه روایات داریم اما در جمع این روایات چون موضوع شناختی وجود نداشته، برداشت ها اشتباه بوده است. برای مثال دانشجوی رشته دکتری می داند که در زن چیزی به عنوان منی و انزال وجود ندارد، اگر اینگونه است آیا احکام بر او وارد است یا خیر؟ در نهایت می توان گفت همانندی انزال، در زن و مرد وجود ندارد.

مصداق دیگر، موضوع بلوغ است. آیا بلوغ دختر و پسر مانند یکدیگر است؟ آیا موضوع بلوغ جزء موضوعات مستنبطه است یا جزء موضوعات عرفی؟ در موضوعات مستنبطه، فقیه وظیفه تبیین حکم را دارد اما موضوعات عرفی وظیفه فقیه تبیین موضوع نیست بلکه بیان اشاراتی است که امر بر مکلف تسهیل شود و اگر خود مکلف موضع شناس باشد نظر او بر نظر فقیه ارجحیت دارد. اکثر موضوعات در فقه بانوان موضوعات عرفی است.حال سوال مطرح می شود که اگر دختر در 9 سالگی صفات اولیه بلوغ را داشته باشد ولی صفات ثانویه را نداشته باشد آیا او به بلوغ رسیده یا خیر؟ اگر صفات در عرض هم باشند یکی مُکفی دیگری است اما اگر صفات در طول یکدیگر باشند باید صفات همه کامل شوند.

دکتر نور محمدی در خاتمه به بیان مباحث فقه خانوده پرداخت و گفت:  

  • اولین بحث مربوط می شود به فسخ نکاح، که در آن عیوبی وجود دارد ، برخی مختص به زن و برخی مختص به مرد می باشد. اگر عیب در خانم و یا آقا باشد و زوج یا زوجه اطلاع نداشته باشند، بعد از اطلاع، اختیار دارد که نکاح را فسخ کند. برخی از موجبات فسخ نکاح که در روایات به صورت عام آمده مانند: برص و جزام، اما برخی فقها این روایات را تفسیر کرده اند که مراد و منظور مردان نیستند و به صورت عام نمی باشد. این در حالی است که در اهل سنت این موارد مشترک بین زن و مرد می باشد. اما مشهور فقهای اسلام در این موارد مرد را مستثنا کرده اند و بیان کرده اند که در بحث حریم و استحکام خانواده تاثیر می گذارند. اما با بررسی ها و تحقیقات به عمل آمده می توان به این نتیجه رسید که این موارد بین زن و مرد مشترک هستند.
  • از مسائل محدثه جدی بحث رحم استیجاری است،  مادر جایگزین یا مادر جانشین. اگر خانمی به هر دلیلی رحم خود را به عنوان جایگاهی برای رشد یک جنین قرار دهد، رابطه آن خانم با جنین چیست؟ در بحث وراثت غیر از آقای خوئی اکثر فقها گفته اند مادر اصلی صاحب تخمک است و صاحب رحم در حکم مادر رضاعی است. سوال این است که آن 9 ماه درد و رنج که صاحب رحم کشیده چه می شود؟ در حالی که یک رابطه بین آن جنین و صاحب رحم شکل گرفته، این برمی گردد به این که آن فقیه درد این 9 ماه را ندیده و نکشیده است. در این  خصوص برخی فقها گفته اند: احکام اجیر را دارد، برخی گفته اند مادر بالعرض می شود و در حکم مادر رضاعی است. برخی این سوال را مطرح کرده اند که آیا می توانیم چند مادر داشته باشیم؟ آیا این مادران در عرض هم هستند یا در طول هم؟ طبق تحقیقات انجام شده می توان گفت فرزند می تواند چندین پدر و مادر اصلی داشته باشد.

با توجه به تکنولوژی هایی که در بحث لقاح و بارداری وجود دارد می توان گفت حتی کسانی که مبنایشان وراثت است، چون در وراثت هم در هسته سلول تخمک و هم در سیتوپلاسم تخمک هست و گاهی اوقات هسته از یک خانم، سیتوپلاسم از یک خانم و رحم هم از خانم دیگر، یعنی 3 خانم در اصل خلقت جنین نقش دارند. آیا سه مادر در عرض هم هستند و یا در طول هم؟ که هر کدام مباحث متفاوتی دارد.

منظور از بیان نقش زن در فقه به معنای ترویج فمینیسم اسلامی نیست، به این معنا نیست که تا الان فقها مرد بوده اند و سهم بانوان نادیده گرفته شده و الان برای جبران و برقراری تعادل فقها را خانم کنیم و یا پا جای پای موج های فمنیسم بگذاریم و در فقه یک نوع نزاع جنسیتی ایجاد کنیم، بلکه به این معناست که بخشی از احکام را بصورت مجزا بکار ببریم،و این شناخت می تواند در استنباط و یا تغییر استباط نقش داشته باشد. از این جهت اگر تجزی را بپذیریم و بانوان بتوانند در بخش احکام بانوان به بانوان مراجعه کنندو بر اساس همان شرایط اعلمیت و شرایط فقیه را داشته باشند.

استاد تاکید کرد در این مباحث با طرح موضوع در مقام نقل هستیم نه در مقام نقد و اعلام نظر مختار، آن هم با رویکرد مصداقی نه رویکرد تاریخی و روشی تا علاقمندان با این مباحث در فقه خانواده آشنا شوند تا بتوانند در مباحث ورود پیدا کنند.

 

 

 

 

    2