برگزاری چهارمین نشست از دوره مهارت افزایی مدرسه تابستانه علوم انسانی اسلامی
چهارشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۲ ساعت ۲۳:۴۸:۳۶
دکتر ابطحی در ابتدای بحث به بیان مباحث مطرح شده در کتاب درآمدی بر علوم دینی انسانی اسلامی خود داد و تاریخچه ای از شکل گیری علم جدید و چگونگی ورود علوم جدید انسانی از غرب به کشورهای اسلامی و چگونگی مواجهه جهان اسلام با آن علوم را بیان کرد و گفت: نقطه عطف در تاریخ علوم دینی را می توان کنفرانس مکی در سال 1977 دانست، در آن کنفرانس 133 نفر از دانشمندان کشورهای مختلف بودند و ابتدا فکر می کردند که به دلیل ندانستن علوم غربی دچار مشکل شده اند، اما با گذشت چند دهه متوجه شدند با این تفکر نه تنها قدرتمند نشدیم بلکه فرهنگ خود را نیز از داست داده ایم و پایگاه قوی اسلامی که محور مقاومت بود را نیز از دست دادیم. در بیانیه پایانی این کنفرانس این ایده مطرح شد که نمایندگان سعی کنند در کشورهای خودشان مراکز آموزشی و پژوهشی تأسیس کنند تا علوم دینی جدید در آن حفظ شود، و این نقطه عطفی بود که در کشورهای اسلامی مراکز پژوهشی متعدد برای پیشبرد مباحث دینی تشکیل شود. در ایران نیز در عصر پهلوی، بحث تشکیل مدرسه دینی برای پیشبرد علوم شروع شد، ولی در قالب این موضوع نبود، بلکه رژیم برای مقابله با حوزه علمیه به این فکر افتاد که با تشکیل مرکز علمی در مقابل حوزه علمیه سدی را ایجاد نماید، که با پیروزی انقلاب اسلامی ایده راستین که همان اسلام است در آن مراکز مطرح شد.
در ادامه ایشان تأکید کرد: در خصوص معناداری علوم دینی برخی معتقدند دین و گزاره های آن اصلاً دارای معنا نمی باشد، برخی هم می گویند پاراداکسال علم و دین نمی تواند با هم جمع شوند مانند یک مثلث چهارگوش، برخی دیگر بیان می کنند با تکثر دیدگاه ها در باب معنای علم دینی خود عالمان دینی هم نمی دانند منظور چیست. اما برخی دیگر باور دارند علم دینی ممکن است، اما ضروری نیست، یعنی صد در صد نیاز به آن نداریم، بلکه برای ما مطلوبیت دارد و از باب مطلوبیت مورد توجه قرار می گیرد. اما در مجموع ما هیچ مخالف صددرصدی در باب علوم دینی نداریم، یعنی به معنای کلی با دین مخالف نیستند بلکه با تقریر دیگری از دین موافق هستند و همینطور موافقان علم دینی هم با هر تقریری از دین موافق نیستند.
دکتر ابطحی در ادامه بیان کردند که در بحث آینده پژوهی دو پرسش پیش روی فعالان علوم انسانی اسلامی وجود دارد: اولین پرسش این است که محصول این 45 سال تلاش برای دستیابی علوم چیست؟ برخی پاسخ می گویند همانگونه که در 30 سال اخیر چنین جریانی به نتیجه نرسیده است در آینده هم نخواهد رسید. در حدود 45 سال چه کاری صورت گرفته است که به آینده شما امیدوار باشیم؟ که متاسفانه رصد و اطلاع رسانی ما در علوم انسانی اسلامی بسیار ضعیف است و نیز منظور از دستاورد هم تعداد مراکز پژوهشی، تعداد مجلات، کتاب ها و ... منظور نیست، بلکه منظور این است که خروجی آن در علوم انسانی اسلامی چیست؟ به چه نظریه هایی رسیده اید؟
دومین پرسش این است که آیا اصولاً جریان علوم انسانی اسلامی با این گذشته، حال و آینده ای خواهد داشت؟ پژوهشگر علوم دینی در ادامه بحث به بیان توضیح در مورد موضوع جلسه بیان کردند و گفت: وجه اهمیت نام گذاری موضوع بحث بسیار مهم است: «آینده پژوهی علوم انسانی اسلامی ایران» و سپس به بیان توضیحاتی در خصوص هر کدام از واژه ها پرداخت:
1. «آینده پژوهی»: بحث آینده پژوهی برای ما بسیار مهم است و نمی توانیم منتظر بمانیم که اتفاقی رخ دهد و سپس واکنشی نشان دهیم، زیرا احتمال در چنین واکنشی بسیار زیاد است و ممکن است به شکست بینجامد. بلکه ما باید آینده را پیش بینی کنیم و خود را برای آینده آماده کنیم.
۲. «علوم انسانی اسلامی»: فعالان و دانشمندان این گروه هستند که علوم انسانی اسلامی برایشان مهم است بنابراین به فکر آینده آن هم هستند.
۳. «ایران»: سند الگوی اسلامی ایرانی در سال 97 ابلاغ شد، در افق این سند آمده است، ایران باید در سال 1444 در حوزه علوم اسلامی در عرصه بین الملل رتبه اول را داشته باشد. باید دید آیا دستیابی به چنین افقی ممکن است یا خیر؟
در حوزه آینده پژوهی دو نوع تحلیل وجود دارد؛ توصیفی و تجویزی هنجاری. در بحث آینده پژوهی توصیفی، روند حوادث یک جریان به همان شکلی که هست توصیف می شود و بیان می شود که چه آینده ای در پیش روی دارد. اما در آینده پژوهی تجویزی هنجاری بیان می شود که ما باید به کجا برسیم و برای رسیدن به این نقطه مطلوب چه عملکردی داشته باشیم. حال طبق دیدگاه آینده پژوهی توصیفی آیا ایده آینده پژوهی انسانی اسلامی آینده ای دارد؟
در پاسخ باید گفت تا به حال این پرسش مطرح نبوده که این جریان آینده ای دارد یا نه؟ پیشینه ای ندارد. اکثر تحلیل ها بیشتر بحث روشی بوده و در خصوص آینده علوم انسانی اسلامی هیچ تحقیق مدونی وجود ندارد.
استاد دانشگاه اذعان کرد: در بحث علم دینی طبق نظریه دکتر خسرو باقری چند رویکرد وجود دارد: ۱-رویکرد استنباطی که در این رویکرد سراغ آیات و روایات می رویم و از بطن آنها نظریه علوم اسلامی را به دست می آوریم. ۲- رویکرد تهذیب و تکمیل علوم موجود، در این رویکرد سراغ نظریه های روانشناسی، جامعه شناسی و ... موجود می رویم و اگر تعارضاتی وجود داشت را برطرف می کنیم.۳- رویکرد تاسیسی یا مبنا گرایانه، که مشکل در علوم انسانی اسلامی بر سر مبانی است، که این مبانی ها ممکن است راه ها را نیز متفاوت کند، باید ابتدا مبانی علوم انسانی اسلامی داشته باشیم تا سراغ مبانی غرب نرویم.
ممکن است کسی بگوید منظور شما آینده کدام رویکرد است؟ رویکرد استنباطی، رویکرد تهذیب و تکمیل و یا رویکرد مبناگرایانه که در پاسخ می گوییم چون آینده پژوهی هنوز در ابتدای راه است نمی توان دقیق بیان کرد و معنای عام مورد نظر است. در تعابیر علوم انسانی نیز به دلیل در آغاز راه بودن نمی توان مشخص کرد کدام علم انسانی مد نظر است، آیا علوم روانشناسی مد نظر است یا علوم مدیریت.
در بحث آینده پژوهی هرچه اطلاعات از گذشته و حال یک جریان بیشتر باشد پژوهشی بهتر می توان داشت، متاسفانه در بحث علوم انسانی اسلامی یک مشکل داریم، و آن این است که اطلاعات لازم را در اختیار نداریم. به طور نمونه یکی از پیشران ها در بحث آینده پژوهی اقتصاد آن است و ما تحلیل دقیق در اقتصاد نداریم، اینکه چقدر بودجه داریم،؟ چه مقدار صرف علوم اسلامی می شود؟ و ....
در بحث پیشرفت افرادی مانند آقای ملکیان گفته است: چون تابحال علوم دینی به نتیجه نرسیده دیگر هم به نتیجه نمی رسد و در بحث معناداری و امکان، علوم دینی مانند مثلث چهارگوش است و هر گونه تلاش به دلیل پارادوکس بودن ناکام خواهد بود. در پاسخ باید گفت: ما شواهدی داریم که نشان می دهد روند علوم دینی رو به رشد است پس آینده دارد و می توان امید داشت، اما استدلال این گروه معتبر نیست. و عوامل پیشرفت عبارتند از: وجود مراکز و نهادهای پژوهشی، وجود اساتید که در این نهادها تلاش می کنند و رویکرد و روشهایی که در این زمینه رشد کرده اند. و تعداد این مراکز و اساتید و رویکردها در حال افزایش هستند. برای دیدن این پیشرفت ها باید به همایش هایی که در سالهای قبل برگزار می شدند و همایش هایی که در دو دهه اخیر برگزار شده است، دقت کرد و تفاوت همایش ها، رویکردها را ملاحظه کرد. امروزه همایشها بسیار قوی شده اند و اساتید آن هم در علوم دینی و فلسفه علم و علوم انسانی اسلامی دارای مدارک دکترا و حوزوی سطح سه به بالا هستند. بنابراین علم دینی می تواند آینده داشته باشد اگر این روند رشد ادامه پیدا کند در 50 سال آینده می توانیم به دستاوردهای خوبی برسیم. 20 سال گذشته تعداد مقالات و آثار علوم دینی کم بوده اما الان تعداد آثار، تعداد دوره ها، تعداد کتاب ها و مجلات بیشتر شده است. شاهد مثال ما مجله روان درمانی امریکاست که دو ماه قبل منتشر شده و تعداد 7 مقاله را به مقالات اسلامی اختصاص داده است.
دکتر ابطحی در پایان مباحث خود به بیان مشکلاتی در روند پیشرفت علوم انسانی اسلامی پرداخت و گفت: در سند الگوی اسلامی ایرانی آمده است، ایران باید در سال 1444 در حوزه علوم اسلامی در بین الملل رتبه اول را داشته باشد. آیا چنین افقی دست یافتنی است یا خیر؟ ما در این راه با مشکلاتی روبرو هستیم از جمله اینکه:
1. تحلیل روند علوم اسلامی در 50 سال گذشته بسیار کند بوده است.
2. بین طرح ها و عمل ها تفاوت و فاصله وجود دارد، شعار تحول علوم اسلامی می دهیم ولی نقشه راه نداریم، در سال 1388 شورای تحول شکل گرفت چندین سال بعد سندی را نوشتند ولی هیچ گاه خبری از هویت و نقشه راه وجود نداشته است. برای داشتن نقشه باید تلاش کرد حال اگر چه این نقشه ضعیف باشد، نقشه ضعیف از نقشه نداشتن بهتر است. پس باید در روند موجود تأثیر بگذاریم تا بتوان به آینده مطلوب دستیابی پیدا کنیم.
3. یکی از مهمترین گامها این است که پیشینه جریان علوم اسلامی را نقد کنیم، نقد درون گفتمان علم دینی، یعنی ما برای علم اهمیت قائلیم علم دینی را دارای معنا می دانیم ولی چرا در 40 سال گذشته جریان علم دینی با تایید رهبری و تشکیل مراکز پیشرفت پیدا نکرده؟ باید آسیب شناسی شود و موانع برطرف گردد.
4. اگر تحول دغدغه ماست باید یک رصدخانه داشته باشیم تا کم کاری ها و پیشرفت ها را رصد کند.
5. از سال 1977 که مراکز تاسیس شده اند اکثر کشورها نشریات بین المللی دارند غیر از ایران، که هنوز یک نشریه بین المللی به زبان انگلیسی و عربی ندارد. برخی کارهای صورت گرفته خوب است اما بازتاب بین المللی ندارد.