کد مطلب: 135293 تعداد بازدید: ۱۶۵

برگزاری اولین نشست از دوره مهارت افزایی مدرسه تابستانه علوم انسانی اسلامی

سه شنبه ۲۰ تير ۱۴۰۲ ساعت ۲۳:۲۹:۵۶
معاونت پژوهش مدرسه علمیه تخصصی زینبیه با همکاری پژوهشکده فرهنگ و معارف اسلامی از برگزاری اولین نشست از دوره مهارت افزایی مدرسه تابستانه علوم انسانی اسلامی با موضوع «نظریه سازی در تولید علم» با حضور حجت الاسلام و المسلمین دکتر بستان به صورت مجازی مورخ20/4/1402 خبر داد.

 

حجت الاسلام و المسلمین بستان در ابتدای بحث گفت:  بحث نظریه سازی در علوم اجتماعی و انسانی جایگاه مهمی دارد و اگر بخواهیم در زمینه تولید علوم انسانی اسلامی اجتماعی گام موثری برداریم که تغییر جدی و پیشرفت ایجاد کند مهمترین عرصه، عرصه‌ی نظریه پردازی است. در بحث نظریه علوم اجتماعی از مرحله امکان علوم اسلامی در دهه های قبل مطرح بوده است گذشته ایم و دیگر نیاز به استدلال نیست و امروزه باید در عرصه‌ی تولید محتوای ماهوی وارد شویم و نظریات مهم را در حوزه علوم اجتماعی و انسانی تولید نماییم. واژه نظریه تعریف روشن و شفافی ندارد و تکثر معنایی پیدا کرده اشت و همین تکثر معنایی باعث بی معنایی آن شده است، بنابراین برای تعریف این واژه به بیان ویژگی های آن پرداخته می شود: نظریه باید پشتوانه استلالی محکمی داشته باشد، اجزایش منسجم باشد و تناقض نداشته باشد و انتزاعی، کلی و تبیین کننده باشد، چرایی را بیان کند یعنی توصیفی نباشد. در علوم اجتماعی نظریات باید ویژگی تبیینی داشته باشند، یکی از نتایح تبیین کننده بودن نظریه، پیش بینی کننده بودن آنهاست، منظور از پیش بینی که از تبیین برخاسته، کشف چرایی و علت می باشد. نظریه های علوم اجتماعی باید ناظر به واقعیت تجربی و آزمون پذیر باشند و  نباید صرفا ذهنی باشد.

 در ادامه دانشیار گروه علوم اجتماعی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه به مفهوم راهبرد نظریه سازی پرداخت و بیان کرد: راهبرد رسیدن به نظریه در منطق از طریق استقراء و قیاس می باشد. در بحث استقراء از جزئی به کلی می رسیم مانند جوش آمدن آب در صد درجه. در قیاس، یک گزاره کلی وجود دراد که جزئیات بر آن منطبق می شود. در بحث نظریه سازی این دو راهبرد وجود دارد. در دوره های قبل، نظریه ها غالبا بر اساس قیاس تولید شده اند، یعنی نظریه پردازان جزئیات را برررسی نکرده اند بلکه با استفاده از تأملات ذهنی عمیق یک حدث از جنس نظریه در ذهنشان شکل گرفته و آن را ارائه داده اند. یکی از اشکالات این روش این است که گروه خاصی می توانند آن را کشف کنند و ضابطه خاصی ندارد و تحت تأثیر ایده های قبلی می باشد که بر ذهن اثر گذاشته است. در دهه های اخیر رویکردی وجود دارد که درچارچوب نظریه های قبل نمی باشد و برای فهم و درک واقعیت بسیار مهم است. از این رو به دنبال نظریه های قبل نمی رویم بلکه داده های قبلی را بررسی می کنیم و از درون داده های جزئی به یک ایده می رسیم. بنابراین باید گفت در بحث نظریه سازی تلفیقی، استقراء و قیاس صورت می پذیرد.

دکتر بستان در ادامه مراحل نظریه سازی را به شش مرحله تقسیم و اذعان کرد: مرحله اول نظریه سازی؛ مسئله شناسی می باشد که شامل: 1. تدوین و تنقیح پرسش تحقیق، 2. مرور پیشینه نظریه می باش. مرحله دوم؛ گردآوری داده ها، مرحله سوم: گزاره یابی در متون دینی، مرحله چهارم گزاره پردازی، مرحله پنجم؛ ساخت مدل نظری انتزاعی و مرحله‌ی ششم؛ ساخت مدل تجربی انضمامی است. در مرحله اول که مسئله شناسی است با انواع پرسش ها روبرو هستیم. تمامی پرسش ها یک مدل نیستند و هر کدام از ادات استفهام، مفهوم خاصی دارند، گاهی با آیا، گاه سوال از چیستی، گاه از چرایی، که هر کدام معنا و سوال ما را متفاوت می کنند، این موارد در نظریه و نوع تولید نظریه تأثیر می‌گذارد. باید مفاهیم اصلی که در سوال درج می شود را شناسیایی و یک مفهوم درستی از آنها داشته باشیم. گاهی مفهوم عرفی است؛ به ابن معنا که چیزی در عرف و زندگی مردم وجود دارد و گاهی هم مفهوم تخصصی است یعنی خواستگاه دینی دارند مانند تعریف امر به معروف و نهی از منکر که برای تعریف این مفاهیم باید به علوم و متون دینی مراجعه کرد. گاه موضوع از مفاهیم اجتماعی است، مانند مفهوم سکولاریزاسیون، دنیایی شدن، امروزی شدن، که جامعه شناسان غربی بیان کرده اند، در اینجا نمی توان مستقیماً به متون دینی مراجعه کرد، ابتدا باید تعاریف و نقد آنها را بررسی کنیم و سپس به آیات و روایات به طور غیرمستقیم مراجعه کرد و معانی را غنی تر کرد.

مرحله دوم که گردآوری داده ها می باشد؛ در هر عرصه ای که وارد می شویم، ادبیاتی دارد و نظریاتی قبلا در آن مطرح شده است، باید مشاهده کرد نسبت به نظریات قبلی چگونه باید باشیم؟ آیا آنها را کنار گذاشته  یا عمیقا وارد آن نظریات شویم و ابعاد و زوایای مختلف آن را بررسی کنیم؟ بزرگان نظریه پرداز در عرصه های مختلف ابتدا نظریه های غربی را مطالعه، تاریخ غرب و فرهنگ غرب را بررسی می نمایند سپس بر اساس مطالب آنها، مطالب اسلام را بیان می کنند. اگر تاریخ علم و فرآیند علم را بررسی کنیم، دیده می شود که تمدنهای مختلف علوم را به یکدیگر قرض داده اند، غرب ابتدا از نظریات مسلمین استفاده کرده و سپس آنها را مطالعه کرده و در همان زمینه پیشرفت کرده است. اگر این چرخه قطع شود و بگوییم با تمدن های قبلی کاری نداریم اتفاقی که رخ خواهد داد این است که مسئله مند شدن صورت نمی پذیرد. مسیرو راه صحیح این است که نظریات مختلف را مطالعه کنیم، بر اساس آن ذهن انباشته از مسائل می شود، سپس بر اساس آیات و روایات به پاسخ مسئله ها بپردازیم.

در ادامه استاد دانشگاه تاکید کرد: مرحله سوم که گزاره یابی در متون دینی می باشد، سوالات بر اساس استقراء شکل می گیرد، به عنوان مثال چرا جامعه از دین فاصله می گیرد؟ در این قسمت ابتدا باید مفاهیم را تبیین، سپس سراغ متون دینی رفت، منابع حدیثی بررسی شود، متناسب با نوع سوال گزاره‌یابی کرد و آیات و روایاتی را اتخاذ کرد که پاسخ یا نکته ای با سوال داشته باشد. مرحله چهارم، گزاره پردازی است که بعد از جمع آوری گزاره ها، برخی گزاره ها توصیفی و برخی انشایی هستند، گزاره های انشایی را نمی توان به طور مستقیم وارد علوم اجتماعی کرد، باید آنها را به گزاره های متناسب با علوم اجتماعی تبدیل کرد، زیرا که گزاره‌های توصیفی شامل مباحث اجتماع نمی باشند. مرحله پنجم، ساخت مدل انتزاعی است که از آیات و روایات مدلی را به دست می آوریم، که جنسشان انتزاعی و کلی است، و در خصوص جامعه امروزی بیان نشده بلکه به صورت کلی بیان شده است، در ابتدا باید آن مدلهای کلی بر مصداق های مختلف قابل تطبیق شوند سپس کاری کنیم که مسأله خاص را حل کند، فرضیه های نظریه را در مکان های مختلف تست کرده که آیا پاسخگو است یا خیر. در آخر که اصول کلی تدوین مدل نظری انتزاعی می باشد ابتدا باید اطلاعات را دسته بندی، سطح بندی، مقوله بندی کرد. بعد از دسته بندی و بررسی اطلاعات باید از بین عوامل مختلف اثرگذاری عامل مسلط را شناسایی کرد، عاملی که محرک اصلی‌ست، اگر این عامل پیدا شود به سطح عالی نظریه پردازی دست یافته ایم. مرحله آخر اصل بازاندیشی مستمر است، نباید فکر کنیم که کار به اتمام رسیده بلکه، دائماً باید این مدل نظری را به لحاظ درون دینی و برون دینی بررسی و مورد نقد و ارزیابی قرار داد و با نگاه های مختلف آن را مجدد مطالعه و بررسی و تکمیل‌تر کرد.

 دکتر بستان در ادامه، مرحله ششم که ساخت مدل تجربی انضمامی است پرداخت و بیان کرد: در مراحل قبل به عامل مسلط رسیدیم و نظریه ارئه شد، در این مرحله باید نظریه و مدلی که بدست آمده در جامعه تبیین کرد. این مرحله ناظر به واقعیت امروز جامعه است، گزاره هایی که صرفاً ذهنی هستند، تحققی در جامعه فعلی ما ندارند و در مدل انتزاعی ما لحاظ شده اند، ولی در جامعه موضوعیت ندارند، در این مرحله حذف می شوند و گاهی مدل کوچکتر می شود. این روش نظریه سازی ترکیبی از استقراء و قیاس است. مرحله سوم، چهارم و پنجم جنبه استقرایی دارد که از داده ها به یک کلیتی می رسیم ولی در مرحله آخر برعکس عمل می شود از مدل کلی وارد جزئیات می شویم و موارد را به تفکیک بررسی  می کنیم، که آیا در جامعه مصداق دارد یا خیر.

در خاتمه بحث استاد بستان گفت: اگر یک نظریهبا نگاه متاتئوریک تولید شد چند نکته وجود دارد:

·         در این روش نظریه استخراج نکردیم بلکه نظریه را تولید کرده ایم.

·         نمی گوییم نظریه اسلامی است بلکه بیان می کنیم نظریاتی در متون دینی بوده است که آنها را تدوین کردیم.

·          داده ها را ترکیب و خلاصه می کنیم.  بنابراین نظریه ای است که با الهام از متون دینی تولید شده نه استخراج.

برخی اشکال کرده اند که این روش نظریه پردازی نیست بلکه تبیین است، اما اگر بتوانیم عامل مسلط را شناسایی کنیم، از نظریه بودن آن نیز می توان دفاع نمود. در پایان نیز به پرسش های شرکت کنندگان در دوره مدرسه تابستانه علوم انسانی اسلامی پاسخ دادند.

 

 

 

 

 

    2