کد مطلب: 133050 تعداد بازدید: ۱۳۴

برگزاری چهارمین جلسه فاطمه پژوهی

سه شنبه ۹ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۰۹:۱۱:۵۵
معاونت پژوهش موسسه آموزش عالی حوزوی زینبیه از برگزاری چهارمین جلسه فاطمه پژوهی با عنوان «فدک نماد حق خواهی و مظلومیت حضرت زهرا سلام الله علیها» با حضور سرکار خانم عظیمی مورخ 8/12/1401 خبر داد.

خانم عظیمی در ابتدای بحث مقدمه ای را بیان کردند و گفتند: در زمانی که مسلمانان، به جنگ اهل خیبر می­روند، در این دوره، اهل خیبر به دست امیرالمؤمنین کشته می­شوند. خیبر شش یا در بعضی نقل­ها هفت قلعه بوده و بعد از اینکه امیرالمؤمنین (علیه السلام) با دشمنان اسلام مقابله می­کنند، فدک به دست حضرت، فتح می­شود. قلعه­های مختلفی بوده که مهم­ترین قلعه­، قلعة «قموس» است که مَرحَب یهودی در آن قلعه بوده است که امیرالمؤمنین به جنگ او می­رود. افراد دیگری که قبل از امیرالمؤمنین به جنگ یهود رفته بودند، موفق نمی­شوند. مثلا سعد بن ابی وقاص در ماجرای خیبر، مجروح می­شود. عمر و ابوبکر می­روند و شکست می­خورند و فرار می­کنند. خیلی­ها فرار عمر و ابوبکر را با یک آب و تابی مطرح می­کنند و این را حمل بر ترسو بودن آنها می­کنند در حالی که فرار این دو به هیچ عنوان حمل بر ترسو بودنشان نیست بلکه تحلیل تاریخی این است که ماجرای فرار اینها یک تاکتیک است برای شکستن لشکر اسلام. یعنی اینها نیروهای نفوذی دشمن درون اسلام بودند و می­خواستند لشکر اسلام را تضعیف کنند.

در ادامه ایشان اذعان کردند: خیبر به عنوان فیء بین مسلمانان تقسیم شد اما فدک، مِلک خالص پیامبر بود، چون بدون جنگ به دست آمده بود. در کتاب­های فقهی و تاریخی اهل سنت این مسئله بیان شده است: تاریخ طبری، « فكانت خیبر للمسلمین و کانت فدك خالصه لرسول الله (صلوات الله علیه)، لانهم لم يجلبوا عليها بخيل و لا ركاب»؛ خیبر غنیمت برای مسلمانان بود و فدک ملک خالص رسول خدا (صلوات الله علیه) بود، چون با جنگ و خونریزی به دست نیامده بود. و قرآن می فرماید:«وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ»؛ حق ذوالقربی را ادا کن. آورده شده است: زمانی که این آیه نازل شد، پیامبر(صلوات الله علیه)، حضرت زهرا (سلام الله علیها) را صدا زدند و فدک را به حضرت زهرا (سلام الله علیها) بخشیدند. دلیل اصلی غاصبان فدک  این بود که اینها می­خواستند، امیرالمؤمنین را به لحاظ اقتصادی تضعیف کنند که حضرت، نتوانند یارانی جمع کنند. در تاریخ، حضرت زهرا (سلام الله علیها) با ابابکر درباره فدک بحث کرد و به ابابکر فهماند که فدک مال من است. ابابکر نوشت که فدک را به حضرت زهرا (سلام الله علیها) بدهید. عُمر وارد شد و گفت: این که نوشتی چیست؟ ابابکر گفت: سند فدک است نوشتم برای فاطمه است. عمر گفت: اگر فدک را به فاطمه بدهی از کجا می­خواهی خرج مسلمانان را بدهی در حالی که عرب با تو در جنگ است. یعنی اینها می­خواستند از درآمد فدک اینگونه استفاده کنند و امیرالمؤمنین را اینطور تضعیف کنند.

 

 استاد حوزه  در خاتمه بحثارث بودن فدک توسط حضرت زهرا (سلام الله علیها)مطرح کردند و بیان داشتند: زمانی که خودِ حضرت زهرا فرمود فدک مال من است و آنها قبول نکردند. حضرت، شاهد آوردند و باز قبول نکردند، دیگر نوبت به این رسید که حضرت زهرا (سلام الله علیها) بیان کند که «ارث پدرم که هست». اینجا ابابکر حدیثی جعل کرد که: «نحن معاشر الانبیاء لا نورث»؛ ما گروه پیامبران، ارث به جای نمی­گذاریم. نکته­ای که وجود دارد، این است که روایت جعلی است و مورد قبول نیست و شخصیتی که این روایت را جعل کرده فردی است به نام مالک بن اوس. از این به بعد حضرت زهرا (سلام الله علیها) مکرر در مکرر فدک را به عنوان ارثیه طلب کردند. حضرت زهرا (سلام الله علیها) در شش مرحله با هیئت حاکمه درگیر شدند و مطالبه ارثیه داشتند:

  1. نماینده پیش ابوبکر فرستادند.
  2. خودشان شخصاً پیش ابوبکر آمده و تند صحبت کردند: «قرآن نوشته تو از پدرت ارث ببری ولی من نبرم».
  3. در مسجدالنبی خطبه خواندند.
  4. برای زنان مهاجر و انصار صحبت کردند.
  5. به عمر و ابوبکر غضب کردند و با آنها صحبت نکردند.
  6. وصیت کردند که شبانه دفن شوند و اینان در تشیعشان شرکت نکنند.

تمام اینها برای این بود که بفهمانند اینها غاصبند.

در پایان به سوالات و شبهات طلاب پاسخ دادند.

 

 

 

    2