تفسیر سوره حمد (5)
چهارشنبه ۸ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۱۹:۱۹:۴۶
(خدایا)تنها ترا می پرستیم و تنها از تو یاری می جوئیم.
نکته ها:
* انسان باید به حکم عقل،بندگی خداوند را بپذیرد.ما انسان ها عاشق کمال هستیم و نیازمند رشد و تربیت،و خداوند نیز جامع تمام کمالات و ربّ همه ی هستی است.اگر به مهر و محبّت نیازمندیم او رحمان و رحیم است و اگر از آینده دور نگرانیم،او صاحب اختیار و مالک آن روز است.پس چرا به سوی دیگران برویم؟! عقل حکم می کند که تنها باید او را پرستید و از او کمک خواست.نه بنده هوی و هوس خود بود و نه بنده زر و زور دیگران.
* در نماز،گویا شخص نمازگزار به نمایندگی از تمام خداپرستان می گوید:خدایا! نه فقط من که همه ی ما بنده توایم،ونه تنها من که همه ی ما محتاج و نیازمند لطف توایم.
* خدایا! من کسی جز تو را ندارم «إِیّاکَ» ولی تو غیر مرا فراوان داری و همه هستی عبد و بنده ی تو هستند. «إِنْ کُلُّ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلاّ آتِی الرَّحْمنِ عَبْداً»[41]در آسمان ها و زمین هیچ چیزی نیست مگر این که بنده و فرمان بردار خداوند رحمان هستند.
* جمله «نَعْبُدُ» هم اشاره به این دارد که نماز به جماعت خوانده شود و هم بیانگر این است که مسلمانان همگی برادر و در یک خط هستند.
* مراحل پرواز معنوی،عبارت است از:ثنا،ارتباط و سپس دعا.بنابراین اوّل سوره ی حمد ثناست،آیه ی «إِیّاکَ نَعْبُدُ» ارتباط و آیات بعد،دعا می باشد.
* گفتگو با محبوب واقعی شیرین است،شاید به خاطر همین کلمه «إِیّاکَ» تکرار شد.
پیام ها:
1-ابتدا باید بندگی خدا کرد،آنگاه از او حاجت خواست. «نَعْبُدُ، نَسْتَعِینُ»
2-بندگی،تنها در برابر خداوند رواست نه دیگران. «إِیّاکَ نَعْبُدُ»
3-گر چه عبادت از ماست،ولی در عبادت کردن نیز نیازمند کمک او هستیم.
«إِیّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیّاکَ نَسْتَعِینُ» [42]
4- «إِیّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیّاکَ نَسْتَعِینُ» یعنی نه جبر است و نه تفویض.چون می گوییم:
«نَعْبُدُ» پس دارای اختیار هستیم و نه مجبور.وچون می گوییم: «نَسْتَعِینُ» پس نیاز به او داریم و امور به ما تفویض نشده است.
5-شناخت خداوند و صفات او،مقدمّه دست یابی به توحید و یکتاپرستی است.
«رَبِّ الْعالَمِینَ، اَلرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ، إِیّاکَ نَعْبُدُ»
6-از آداب دعا و پرستش این است که انسان خودرا مطرح نکند و خود را در حضور خداوند احساس کند. «إِیّاکَ نَعْبُدُ...»
7-توجّه به معاد،یکی از انگیزه های عبادت است. «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ إِیّاکَ نَعْبُدُ»
(خداوندا!)ما را به راه راست هدایت فرما.
نکته ها:
* در قرآن مجید دو نوع هدایت مطرح شده است:
الف:هدایت تکوینی،نظیر هدایت زنبور عسل که چگونه از شهد گلها بمکد و چگونه کندو بسازد.و یا هدایت و راهنمایی پرندگان در مهاجرت های زمستانی و تابستانی.آنجا که قرآن می فرماید: «رَبُّنَا الَّذِی أَعْطی کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی» [43]بیانگر این نوع از هدایت است.
ب:هدایت تشریعی که همان فرستادن انبیای الهی و کتب آسمانی برای هدایت بشر است.
* کلمه ی«صراط» [44]بیش از چهل مرتبه در قرآن آمده است.انتخاب راه و خط فکری صحیح،نشانه ی شخصیت انسان است.
* راههای غیر الهی متعدّدی در برابر انسان قرار دارد که او باید یکی را انتخاب کند:
· راه خواسته ها و توقعات های خود.
· راه انتظارات وهوس های مردم.
· راه وسوسه های شیطان.
· راه طاغوت ها.
· راه نیاکان و پیشینیان.
· راه خدا و اولیای خدا.
انسان مؤمن،راه خداوند واولیای او را انتخاب می کند که بر دیگر راهها امتیازاتی دارد:
الف:راه الهی ثابت است،بر خلاف راه های طاغوت ها و هوس های مردم و هوس های شخصی که هر روز تغییر می کنند.
ب:یک راه بیشتر نیست،در حالی که راه های دیگر متعدّد و پراکنده اند.
ج:در پیمودن آن،انسان به مسیر و مقصد مطمئن است.
د:در پیمودن آن،شکست و باخت وجود ندارد.
· راه مستقیم،راه خداست. «إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»[45]
· راه مستقیم،راه انبیاست. «إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» [46]
· راه مستقیم،راه بندگی خداست. «وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ» [47]
· راه مستقیم،توکّل وتکیه بر خداست. «مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» [48]
· راه مستقیم،یکتاپرستی و تنها یاری خواستن از اوست.[49]
· راه مستقیم،کتاب خداوند است. [50]
· راه مستقیم،راه فطرت سالم است.[51]
* انسان،هم در انتخاب راه مستقیم و هم در تداوم آن باید از خدا کمک بگیرد.مانند لامپی که روشنی خود را هر لحظه از نیروگاه می گیرد. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»
* در راه مستقیم بودن،تنها خواسته ای است که هر مسلمان،در هر نماز از خداوند طلب می کند،حتّی رسول اللّه صلی الله علیه و آله و ائمّه اطهار علیهم السلام از خداوند ثابت ماندن در راه مستقیم را می خواهند.
* انسان باید همواره،در هر نوع از کارهای خویش،اعم از انتخاب شغل،دوست،رشته ی تحصیلی وهمسر،راه مستقیم را از خداوند بخواهد.زیرا چه بسا در عقاید،صحیح فکر کند، ولی در عمل دچار لغزش شود و یا بالعکس.پس هر لحظه،خواستن راه مستقیم از خدا، ضروری است.
* راه مستقیم مراتب و مراحلی دارد.حتّی کسانی که در راه حقّ هستند،مانند اولیای خداوند، لازم است برای ماندن در راه و زیادشدن نورِ هدایت،دعا کنند. «وَ الَّذِینَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدیً»[52]
* راه مستقیم،همان راه میانه و وسط است که حضرت علی علیه السلام می فرماید:«الیمین و الشمال مضلّه و الطریق الوسطی هی الجادّه» [53]انحراف به چپ و راست گمراهی و راه وسط، جاده ی هدایت است.
* راه مستقیم یعنی میانه روی واعتدال واحتراز از هر نوع افراط وتفریط،چه در عقیده و چه در عمل.یکی در عقاید از راه خارج می شود ودیگری در عمل و اخلاق.یکی همه کارها را به خدا نسبت می دهد،گویا انسان هیچ نقشی در سرنوشت خویش ندارد.و دیگری خود را همه کاره و فعّال مایشاء دانسته و دست خدا را بسته می داند.یکی رهبران آسمانی راهمچون مردمان عادی و گاهی ساحر و مجنون معرّفی می کند و دیگری آن بزرگواران را در حدّ خدا می پندارد.یکی زیارت امامان معصوم و شهدا را بدعت می داند و دیگری حتّی به درخت و دیوار،متوسل شده و ریسمان می بندد.یکی اقتصاد را زیر بنا می داند و دیگری، دنیا و امورات آن را نادیده می انگارد.
در عمل نیز یکی غیرت نابجا دارد و دیگری همسرش را بی حجاب به کوچه و بازار می فرستد.یکی بخل می ورزد و دیگری بی حساب سخاوت به خرج می دهد.یکی از خلق جدا می شود و دیگری حقّ را فدای خلق می کند.
اینگونه رفتار وکردارها،انحراف از مسیر مستقیم هدایت است.خداوند دین پا برجا واستوار خود را،راه مستقیم معرّفی می کند. [54]در روایات آمده است که امامان معصوم علیهم السلام می فرمودند:راه مستقیم،ما هستیم.[55] یعنی نمونه ی عینی و عملی راه مستقیم و اسوه و الگو برای قدم برداشتن در راه،رهبران آسمانی هستند.آنها در دستورات خود درباره ی تمام مسائل زندگی از قبیل کار، تفریح، تحصیل، تغذیه، انفاق،انتقاد،قهر،صلح و علاقه به فرزند و...،نظر داده و ما را به اعتدال و میانه روی سفارش کرده اند. [56]جالب آنکه ابلیس در همین صراطِ مستقیم به کمین می نشیند.[57]
* در قرآن و روایات،نمونه های زیادی آمده که در آنها به جنبه ی اعتدال،تأکید و از افراط و تفریط نهی شده است.به موارد ذیل توجّه کنید:
· «کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» [58]بخورید و بیاشامید،ولی اسراف نکنید.
· «لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَهً إِلی عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ» [59]در انفاق،نه دست بر گردن قفل کن-دست بسته باش-و نه چنان گشاده دستی کن که خود محتاج شوی.
· «الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً»[60]مومنان،به هنگام انفاق نه اهل اسرافند و نه اهل بخل،بلکه میانه رو هستند.
· «لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سَبِیلاً» [61]نماز را نه بلند بخوان ونه آهسته، بلکه با صدای معتدل بخوان.
· نسبت به والدین احسان کن؛ «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»[62]امّا اگر تو را از راه خدا بازداشتند، اطاعت از آنها لازم نیست. «إِنْ جاهَداکَ عَلی أَنْ تُشْرِکَ بِی... فَلا تُطِعْهُما»[63]
· پیامبر هم رسالت عمومی دارد؛ «وَ کانَ رَسُولاً نَبِیًّا» [64]و هم خانواده خویش را دعوت می کند. «وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاهِ»[65]
· اسلام هم نماز را سفارش می کند که ارتباط با خالق است؛ «أَقِیمُوا الصَّلاهَ» و هم زکات را توصیه می کند که ارتباط با مردم است. «آتُوا الزَّکاهَ» [66]
· نه محبت ها شما را از گواهی حقّ منحرف سازد؛ «شُهَداءَ لِلّهِ وَ لَوْ عَلی أَنْفُسِکُمْ» [67]و نه دشمنی ها شما را از عدالت دور کند. «وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ»[68]
· مؤمنان هم دافعه دارند؛ «أَشِدّاءُ عَلَی الْکُفّارِ» و هم جاذبه دارند. «رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» [69]
· *هم ایمان و باور قلبی لازم است؛ «آمَنُوا» و هم عمل صالح. «عَمِلُوا الصّالِحاتِ» [70]
· هم اشک و دعا و درخواست پیروزی از خدا لازم است؛ «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً» [71]و هم صبوری وپایداری در سختی ها. «عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ»[72]شب عاشورا امام حسین علیه السلام هم مناجات می کرد و هم شمشیر تیز می کرد.
· روز عرفه و شب عید قربان،زائر خانه ی خدا دعا می خواند و روز عید باید در قربانگاه با خون آشنا شود.
· اسلام مالکیّت را می پذیرد،«الناس مسلطون علی اموالهم» [73]ولی اجازه ضرر زدن به دیگری را نمی دهد و آن را محدود می سازد.«لا ضَرر و لا ضِرار» [74]
آری،اسلام دین یک بعدی نیست که تنها به جنبه ای توجّه کند و جوانب دیگر را فراموش کند،بلکه در هر کاری اعتدال ومیانه روی وراه مستقیم را سفارش می کند.
پیام ها:
1-همه ی هستی،در مسیری که خداوند اراده کرده در حرکتند.خدایا! ما را نیز در راهی که خود دوست داری قرار بده. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»
2-درخواست هدایت به راه مستقیم،مهم ترین خواسته ی یکتاپرستان است.«إِیّاکَ نَعْبُدُ...اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»
3-برای دست یابی به راه مستقیم،باید دعا نمود. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»
4-ابتدا ستایش،آنگاه استمداد و دعا. «الْحَمْدُ لِلّهِ... اِهْدِنَا»
5-بهترین نمونه استعانت از خدا،درخواست راه مستقیم است. «إِیّاکَ نَسْتَعِینُ اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»
پی نوشت:
[42] - «وَ ما کُنّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللّهُ» اگر هدایت الهی نبود ما هدایت نمی یافتیم.اعراف،43.
[43] - طه،50
[44] - .«صراط»در قیامت نام پلی است بر روی دوزخ که همه ی مردم باید از روی آن عبور کنند.
[45] - هود،56
[46] - یس،3-4.
[47] - یس،61
[48] - .آل عمران،101.
[49] - بنا بر اینکه الف و لام در «الصِّراطَ» اشاره به همان راه یکتاپرستی در آیه قبل باشد.
[50] - بنابر روایتی در تفسیر مجمع البیان،ج1،ص 58.
[51] - بنابر روایتی از امام صادق علیه السلام در تفسیر صافی،ج1،ص 86.
[52] - کسی که می گوید «الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ اَلرَّحْمنِ الرَّحِیمِ...» مراحلی از هدایت را پشت سر گذارده است،بنابراین درخواست او،هدایت به مرحله بالاتری است.
[53] - بحار،ج 87،ص3.
[54] - «قُلْ إِنَّنِی هَدانِی رَبِّی إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» انعام،161.
[55] - تفسیر نورالثقلین،ج1 ص20
[56] - در این باره می توان به کتاب اصول کافی،باب الاقتصاد فی العبادات مراجعه نمود.
[57] - شیطان به خدا گفت: «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقِیمَ» اعراف،16.
[58] - اعراف،31.
[59] - .اسراء،29.
[60] - فرقان،67.
[61] - اسراء،110.
[62] - .بقره،83.
[63] - لقمان،15.
[64] - مریم،51.
[65] - مریم،15
[66] - بقره،43.
[67] - نساء،135.
[68] - مائده،8.
[69] - فتح،9
[70] - بقره،25
[71] - بقره،250
[72] - انفال،65.
[73] - بحار،ج2،ص 272
[74] - کافی،ج5،ص 28.