کد مطلب: 13232

آینه حُسن ازلى

شنبه ۲۱ تير ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۲۵:۰۳

سلام بر گل زیباى مجتبوى در بوستان حُسن نبوى، سبط اكبر، الگوى كمال و آینه جمال، كه میلادش در نیمه رمضان، رویِش گلى در بوستان ماه خدا بود.

سلام بر مجتباى آل محمد، فرزند برومند على و زهرا علیهماالسلام، كه گوهر دریاى فضیلت بود.

سلام بر آن «آینه حُسن ازلى»، كه تولد فرخنده ‏اش در آستانه «شب‌هاى قدر»، بركتى مضاعف بر سفره افطار و سحر روزه‌داران است.

در خنده ‏هاى صبحدم نیمه ماه مبارك، یك میلاد نهفته بود، كه دامن دامن زیبایى و حُسن به بشریت ارزانى داشت و همه ما را بر سفره احسانش مهمانِ كرامت او ساخت، تا از مائده معنویتى خدایى بهره‏مند شویم.

فاطمه علیهاالسلام، دریاى پیوسته به رسالت بود و على علیه‏السلام مسندنشینِ امامت. وقتى این دو دریا به هم پیوست، غوّاص آفرینش از تلاقى این دو دریا، «گوهر حُسن» به چنگ آورد. لؤلؤ سبز این دو دریا، «حسن بن على» بود.

سلام بر او، كه كرامت و جود، آینه‌دار فضایل اوست. دل‌هاى شیعیان، با نسیم روح‌نواز نام زیبایش، صفا مى‏گیرد و یاد او همچون عطر بهشتى مشام جان‌ها را مى‏نوازد.

امروز هم، پس از گذشت هزار و چهارصد سال، شادى و شعفى را كه با تولدش در خانه على و فاطمه علیهماالسلام پدید آمد، مى‏توان حس كرد.

فاطمه علیهاالسلام، دریاى پیوسته به رسالت بود و على علیه‏السلام مسندنشینِ امامت. وقتى این دو دریا به هم پیوست، غوّاص آفرینش از تلاقى این دو دریا، «گوهر حُسن» به چنگ آورد.

لؤلؤ سبز این دو دریا، «حسن بن على» بود.

این مولود، شش سال از لبخندها و نوازش‏هاى پیامبر خدا صلى‏ الله ‏علیه ‏و ‏آله‏ و آغوش معطّر او بهره‏مند شد و عطر بهشت در سایه نامش قرار و آرام یافت.

عصاره هستى و میوه باغ كمال و گل دامان زهراى عزیز بود.

امام صابر و عابد و كریمى بود كه عاشقانه به عبادت مى‏ایستاد و پیوسته لب‏هایش كه غنچه جمال آفرین بود، به ذكر محبوب مترنّم بود. با یاد مرگ، به خوف و گریه مى‏افتاد و هنگام نماز، رنگ از چهره‏اش مى‏پرید.

«سرور جوانان بهشت» بود و لقب «مجتبى»، تابلوى زیبایى است كه برگزیدگى و كمال او را مى‏نمایاند و فضایل او را در چشم انداز نگاه مردم قرار مى‏دهد.

آن گونه كه مهمانان ماه خدا، بر سفره رحمت الهى متنعّم مى‏شوند، شیعیان نیز در مهمان‏خانه همیشه گشوده آن پیشواى سخاوت، از معنویت و پارسایى و بزرگوارى او بهره مى‏برند.

او، همدرد محرومان، همراه ضعیفان، همنواى فرشتگان و هم آواى كرّوبیان بود.

امام صابر و عابد و كریمى بود كه عاشقانه به عبادت مى‏ایستاد و پیوسته لب‏هایش كه غنچه جمال آفرین بود، به ذكر محبوب مترنّم بود. با یاد مرگ، به خوف و گریه مى‏افتاد و هنگام نماز، رنگ از چهره‏اش مى‏پرید.

شوق دیدار خانه خدا، بیست و پنج بار او را پیاده به حرم خدا كشاند.

اینك... ماییم و مائده كرامت آن «كریم اهل‏بیت»، كه پیوسته گسترده است و خوشه چینان معنویت و ایثار را مهمان فضایل خویش ساخته است.

وجودش وقف خدا بود و هستى‏اش در خدمت بندگان خدا.

«كریم اهل‏بیت» بود و شعاع كرمش دور و نزدیك و آشنا و غریب و خویش و بیگانه را فرا مى‏گرفت.

اگر ببالیم كه او امام ماست، بجاست و اگر فخر كنیم كه مقتداى ماست، رواست. سلام بر آن حجّت حق و مِشكات هدایت الهى!

امام و اسوه‏اى كه بوى بهشت در سخن و سكوتش پیچیده بود و صلح او زمینه ساز قیام «عاشورا» گشت و قهرمانى میدانِ «صبر و پایدارى» به نام او سكه خورد.

امام مظلومى كه شرایط، حتى براى شهادتى خونین و تحوّل آفرین و رسوا ساز برایش فراهم نبود. براى مصلحت اسلام و مسلمین، جام تلخ صلح را سركشید و در این راه، زخم زبان‏هایى از نزدیك‏ترین یارانش هم شنید.

سلام بر صبر خدایى‏اش، كه ما را الهام بخش صبورى در راه حق است.

سلام بر صلح حماسى‏اش، كه ما را آموزگار عمل به تكلیف و تبعیّت از وظیفه است.

سلام بر بقیع غریبش، كه رواق مظلومیت اهل‌بیت و شیعه است.

سلام بر آن مسموم شهید، بر آن مظلومیّت مجسّم و تجسّم مظلومیّت.

اینك... ماییم و مائده كرامت آن «كریم اهل‏بیت»، كه پیوسته گسترده است و خوشه چینان معنویت و ایثار را مهمان فضایل خویش ساخته است.

"جواد محدّثى"

منبع:

مجله كوثر، شماره 55 .

اخبار مرتبط

2